مسأله٣٠٨ ـ نشستن در اثناى طواف جهت استراحت ورفع خستگى به مقدارى كه موالات عرفيه ـ پى درپى بودن طواف از نظر عرف ـ از بين نرود جايز است، واگر موالات عرفيه از بين برود طواف باطل مى شود.
نقص در طواف
ولى اگر از مطاف ـ محلّ طواف ـ خارج شده باشد، حكم آن در مسأله (٣٠٤) گذشت.
مسأله٣١٠ ـ اگر مقدارى از طواف را سهواً به جا نياورد، چنانچه پيش از فوت موالات وپى درپى بودن طواف از نظر عرف يادش بيايد، واز مطاف خارج نشده باشد، باقى مانده طواف را به جا آورده وطوافش صحيح است.
واگر پس از فوت موالات عرفى، يا پس از خروج از مطاف يادش بيايد، چنانچه يك شوط فراموش شده باشد، آن را به جا آورده وطوافش در اين صورت نيز صحيح است، واگر خودش نتواند آن شوط را به جا آورد ـ اگر چه به جهت بازگشت به بلدش باشد ـ بدون اشكال، بايد براى انجام آن نايب بگيرد.
وهمچنين است بنابر اقوى اگر دو شوط يا سه شوط فراموش شده باشد، واگر چهار شوط يا بيشتر فراموش شده باشد، احتياط واجب آن است كه يك طواف كامل به قصد اعم از تمام كردن طواف قبل وطواف جديد ـ آن طور كه در مسأله (٢٨٢) گذشت ـ به جا آورد.
زيادى در طواف
اوّل: آن كه طواف كننده مقدار زيادى را به قصد اين كه جزء باشد براى طوافى كه مشغول آن است يا براى طواف ديگرى، به جا نياورده باشد، كه در اين صورت طوافش به اين زيادى باطل نمى شود.
دوم: آن كه در ابتداى شروع طواف يا در اثناى آن قصد كند آوردن زيادى را، به اين كه زيادى جزء همين طوافش بـاشد، كه در اين صورت طوافش باطل است وبايد دوباره آن را به جا آورد.
سوم: آن كه پس از فارغ شدن از طواف، زيادى را به قصد اين كه جزء آن طواف باشد به جا آورد، كه در اين صورت نيز بايد طوافش را اعاده نمايد.
چهارم: آن كه قصد كند زيادى را جزء براى طواف ديگر انجام دهد، وآن زيادى را ادامه دهد ويك طواف كامل به جا آورد، كه در اين صورت زيادى در طواف اوّل محقّق نشده، چون قصد آن را نكرده است، ولى چون دو طواف