ميقاتهاى احرام
اوّل: ذوالحليفة، وآن نام جايى است در نزديكى شهر مدينه منوّره، وآن ميقات اهل مدينه وهر كسى است كه بخواهد از راه مدينه به حجّ برود، واحوط افضل اين است كه احرام از مسجد آن جا كه معروف به مسجد شجره است، بسته شود.
مسأله١٥٩ ـ در راه متعارف مدينه به مكّه، پس از ذوالحليفه، ميقات ديگرى است به نام جحفه، وتأخير انداختن احرام از ذوالحليفه به جحفه جايز نيست مگر در موارد ضرورت مانند بيمارى يا ضعف يا غير اين دو از ضرورتها.
دوم: وادى عتيق، وآن ميقات اهل عراق ونجد وهركسى است كه از آن جا عبور كند هرچند اهل عراق ونجد نباشد، وآن ميقات داراى سه جزء است:
١ ـ مسلخ، كه نام اوّل آن است ـ نسبت به كسى كه به طرف مكّه در حركت است ـ واحتياط واجب اين است كه پيش از آن احرام بسته نشود.
٢ ـ غمرة، كه نام وسط آن است.
٣ ـ ذات عرق، كه نام آخر آن است واحتياط واجب اين است كه بستن احرام را از غمره در صورتى كه مانعى مانند تقيه وبيمارى نداشته باشد، تأخير نيندازد.
مسأله١٦٠ ـ در حال تقيه جايز است پيش از رسيدن به غمره، مخفيانه، بدون اين كه لباس خود را بكند، محرم شود، وتلبيه را آهسته بگويد، وپس از رسيدن به ذات عرق لباس خود را بكند ودو لباس احرام را بپوشد، وبنابر احتياط واجب كفّاره پوشيدن لباس دوخته را بدهد.
سوم: جحفه، وآن ميقات اهل شام ومصر ومغرب وهركسى است كه از آن جا عبور كند هرچند اهل شام ومصر ومغرب نباشد.
چهارم: يلملم، وآن ميقات اهل يمن وهركسى است كه از آن جا عبور كند هرچند اهل يمن نباشد، ويلملم نام كوهى است.
پنجم: قرن المنازل، وآن ميقات اهل طائف وهركسى است كه از آن جا عبور كند.
ششم: مكّه، وآن ميقات حجّ تمتّع است به طورى كه در مسأله (٣٥٨) خواهد آمد.
هفتم: منزلى كه مكلّف در آن ساكن است، وآن ميقات كسى است كه منزلش به مكّه نزديكتر از ميقات باشد، كه چنين شخصى جايز است از منزلش احرام ببندد ولازم نيست به يكى از ميقاتها برگردد.
هشتم: جعرانه، وآن ميقات حجّ قران وافراد است براى كسى كه اهل مكّه نباشد ولى وارد سال سوم اقامتش در آن جا شده باشد، واما كسى كه هنوز وارد سال سوم نشده حكمش در مسأله (143) گذشت، وهمچنين ـ بنابر احتياط واجب ـ جعرانه ميقات اهل مكّه براى حجّ قران وافراد است.