تقصير
ودر تقصير نيت معتبر است، يعنى بايد آن را به قصد تقصير وبراى تقرّب به خداوند متعال انجام دهد.
مسأله٣٤٧ ـ بيرون آمدن از احرام عمره تمتّع فقط با تقصير است، وتراشيدن سر كفايت نمى كند، بلكه حرام است، واگر سر خود را عمداً وبا علم بتراشد بايد يك خون كفّاره دهد، وكشتن يك گوسفند كفايت مى كند، ولى اگر از روى فراموشى يا جهل سر خود را تراشيد، ثبوت كفّاره بر او محلّ اشكال است.
مسأله٣٤٨ ـ اگر پس از سعى وپيش از تقصير به جهت جهل به حكم نزديكى كند احتياط واجب آن است كه يك شتر كفّاره بدهد.
مسأله٣٤٩ ـ تقصير را بايد پس از تمام شدن سعى انجام داد، وقبل از آن حرام است، وچنانچه قبل از آن عمداً وبا علم انجام دهد، بر او كفّاره اى كه در مسأله (٢٥٧ و٢٧١) بيان شد واجب مى شود.
مسأله٣٥٠ ـ موالات ـ پى درپى بودن ـ بين سعى وتقصير واجب نيست، وبراى تقصير مكان خاصى معتبر نيست، پس مى تواند آن را در هر جايى كه بخواهد تا زمانى كه وقت براى حجّ تنگ نشده است، انجام دهد.
مسأله٣٥١ ـ هرگاه تقصير را عمداً ترك كند، واحرام حجّ ببندد، عمره اش باطل مى شود، واحتياط واجب آن است كه با آن احرام حجّ افراد انجام دهد، وپس از آن عمره مفرده اى به جا آورد، ودر سال بعد حجّ تمتّع را انجام دهد.
مسأله٣٥٢ ـ اگر از روى فراموشى تقصير را انجام ندهد واحرام حجّ ببندد، عمره اش صحيح است، واقوى آن است كه كفّاره بر او واجب نيست، اگرچه احتياط مستحب آن است كه يك گوسفند كفّاره دهد.
مسأله٣٥٣ ـ هرگاه محرم در عمره تمتّع تقصير كند، تمام آنچه كه به جهت احرام عمره بر او حرام شده بود، بجز تراشيدن سر، براى او حلال مى شود، واما تراشيدن سر بر حرمت باقى است، واگر سر خود را در مكّه بتراشد، چنانچه جاهل باشد چيزى بر او نيست، وهمچنين اگر عمره تمتّع را در ماه شوال به جا آورد، تا سى روز بعد از عيد فطر، اگر عمداً هم سر خود را بتراشد چيزى بر او نيست، وحكم به عدم جواز تراشيدن عمدى بعد از سى روز مشكل است، واگر بتراشد بنابر احتياط خونى بر او واجب مى شود، كه كشتن يك گوسفند كفايت از آن مى كند.
مسأله٣٥٤ ـ طواف نساء در عمره تمتّع واجب نيست.