اوّل: آن كه شروع طواف از حجرالاسود باشد، ودر تحقق آن همين مقدار كافى است كه از نظر عرف شروع طواف از حجر باشد، وبايد تحقق از حجر احراز شود، ولازم نيست اوّل جزء از حجر به محاذات ـ برابر ـ اوّل جزء جلوى بدن باشد، اگرچه احتياط مستحب در محاذات مذكور است، وبراى تحقق اين احتياط مى تواند قدرى پيش از حجر بايستد، ونيت كند شروع طوافش را از نقطه اى كه محاذات واقعى در آن محقّق مى شود، وآنچه زايد بر شروع از اوّل حجر آورده شده به جهت حصول علم به تحقّق واجب باشد.
دوم: آن كه هر شوط طواف را تا رسيدن به حجرالاسود ادامه دهد ودر آن جا ختم نمايد، وتحقق آن به اين است كه هر شوط را در همان جا كه آغاز نموده ختم نمايد، اگرچه در شوط آخر (شوط هفتم) احوط آن است كه تا كمى پس از حجرالاسود ادامه دهد، به اين قصد كه انجام مقدار زايد بر مقدار واجب، براى حصول علم به تحقّقِ واجب باشد.
سوم: آن كه خانه خدا را در تمام احوال طواف در طرف چپ بدن قرار دهد، بنابراين اگر طرف راست يا رو به رو يا پشت بدن قرار دهد ـ عمداً باشد يا سهواً، حتى اگر به جهت مزاحمت ديگرى باشد ـ آن مقدار جزء طواف شمرده نمى شود، وبايد دوباره آن مقدار را به جا آورد.
وميزان در قرار دادن خانه را در طرف چپ نظر عرف است، واعمال دقتهاى غير عرفى، حتى در مورد حجر اسماعيل ((عليه السلام)) وچهار ركن خانه واجب نيست.
چهارم: آن كه حجر اسماعيل ((عليه السلام)) را داخل مطاف قرار دهد، به اين معنى كه طواف كننده وقتى به حجر اسماعيل ((عليه السلام)) مى رسد داخل حجر نشود واز بيرون آن طواف نمايد.
پنجم: آن كه طواف به دور كعبه صورت گيرد، يعنى اين كه شاذروان ـ كه نام قدرى پيش آمدگى پايين ديوار كعبه است ـ خارج از مطافش ـ محلّ طوافش ـ باشد.
ششم: آن كه هفت شوط بى كم وزياد وبا حركت اختيارى به دور كعبه طواف كند، پس اگر كمتر از هفت شوط طواف كند كفايت نمى كند، واگر بيش از آن طواف كند، چنانچه با علم واز روى عمد باشد، طواف باطل است، ولى اضافه كردن مقدارى براى حصول يقين به اين كه هفت شوط را به طور كامل انجام داده است ـ ونه به قصد اين كه اضافه جزء طواف باشد ـ مانعى ندارد، واگر قدرى از طواف را بدون اختيار انجام دهد، صحيح نبوده وبايد آن مقدار را با اختيار تدارك نمايد.
هفتم: آن كه هفت شوط طواف واجزاى هر شوط را به گونه اى انجام دهد كه از نظر عرفى پى درپى باشد، مگر در مواردى كه بعد خواهد آمد.
مسأله٣٠٠ ـ احتياط آن است كه طواف بين خانه خدا ومقام حضرت ابراهيم ((عليه السلام)) باشد واين مقدار ـ كه تقريباً بيست وشش ذراع ونيم است ـ در همه اطراف كعبه رعايت شود، وچون طواف بايد از پشت حجر اسماعيل ((عليه السلام)) باشد ـ آن طور كه در امر چهارم گذشت ـ محلّ طواف در ناحيه حجر تنگ شده وبه شش ذراع ونيم تقريباً مى رسد، ولى اقوى اين است كه طواف در خارج اين مقدار براى كسى كه متمكّن از طواف در اين مقدار بدون حرج باشد كفايت مى كند، اگرچه مكروه است.
وامّا براى كسى كه متمكّن از طواف در آن مقدار نيست، يا براى او حرجى است، جايز است ـ بدون كراهت ـ از پشت مقام طواف نمايد.