وهرگاه مقدارى از سعى را از روى فراموشى به جا نياورد، چنانچه ـ فراموش شده ـ بعد از شوط چهارم باشد بايد باقى مانده را هرگاه يادش آمد به جا آورد، اگرچه بعد از پايان اعمال حجّ پيش از تمام شدن ماه ذى الحجّه باشد، واگر بعد از تمام شدن ماه باشد احتياط واجب آن است كه باقى مانده را به جا آورد ودوباره يك سعى انجام دهد، واين احتياط به آوردن يك سعى كامل به قصد اعم از تمام كردن سعى قبل وسعى جديد ـ آن طور كه در مسأله (٢٨٢) در مورد طواف بيان شد ـ نيز محقّق مى شود.
وچنانچه متمكّن نباشد خودش سعى را تدارك كند يا تدارك آن بر او دشوار باشد، بايد نايب بگيرد، واگر اين را هم نتواند ـ مانند كسى كه چيزى را درك نمى كند يا بيهوش است ـ بايد ولىّ او يا شخص ديگرى سعى را به نيابت از او تدارك نمايد، واحتياط واجب آن است كه نايب يك سعى كامل براى منوب عنه به قصد اعم از تمام كردن سعى منوب عنه وسعى جديد به جا آورد.
واگر كمبود سعى از روى فراموشى وقبل از تمام كردن شوط چهارم باشد، احتياط واجب آن است كه يك سعى كامل به قصد اعم از تمام كردن سعى قبل وسعى جديد به جا آورد، واگر متمكّن نباشد خودش انجام دهد يا بر او دشوار باشد، بايد ـ به شرحى كه گذشت ـ نايب بگيرد.
مسأله٣٤٤ ـ هرگاه از روى فراموشى مقدارى از سعى عمره تمتّع را به جا نياورد، وبه اعتقاد اين كه سعى را تمام كرده از احرام خارج شود، بايد يك گاو بكشد وسعى را به طورى كه در مسأله قبل بيان شد تمام كند.
شك در سعى
مسأله٣٤٥ ـ اگر شك در زيادى شوط داشته وبه گونه اى باشد كه با ابتدا كردن او از صفا منافات نداشته باشد ـ مثل اين كه در مروه شك بين هفت ونه كند ـ اعتبارى به شكش نبوده و سعى او صحيح است، واگر شك در نقصان فقط باشد ـ مثل شك بين پنج وشش ـ يا شك در زياده ونقصان باشد ـ مثل شك بين شش وهشت ـ سعى او باطل است وبايد دوباره سعى نمايد.
مسأله٣٤٦ ـ شك در عدد شوطهاى سعى در اثناى آن، موجب بطلان سعى است، همان طور كه شك در عدد شوطهاى طواف در اثناى آن موجب بطلان طواف است.