فدايت شوم من به تو، به علت انتساب به رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و أمير المؤمنين (عليه السلام) حرمت فراوانى قائل هستم خواهش دارم كه به سوال من پاسخ مثبتى بدهى آيا تو همان امامى هستى كه خداوند طاعت او را بر ما و بر همهء مسلمين واجب ساخته است؟
محمد بن حنفيه گفت: به چيز بزرگى قسم دادى اى ابا خالد! هم اكنون حقيقت را مىگويم: امام واقعى على بن الحسين است كه هم بر من و هم بر تو و هم بر هر فرد مسلمان ديگر، امامت و پيشوايى دارد. ابوخالد گويد: هنگامى كه شنيدم آنچه را كه مى بايست بشنوم به سوى منزل امام على بن الحسين (عليه السلام) رهسپار شدم و اجازهء دخول خواستم امام (عليه السلام) اذن داد هنگامى كه به محضرش رسيدم. امام فرمود: آفرين بر تو باد اى كنگر! تو هرگز اين وقتها زائر ما نبودى چه عجب! و چه اتفاقى رخ داده است؟ ابوخالد گويد به حال سجده افتادم از آنچه امام سجاد (عليه السلام) مرا با نام اصلى ام صدا كرده بود و گفتم حمد و سپاس خدايى را كه امام و پيشوايم را در حال حيات به من شناساند.
امام (عليه السلام) فرمود: چگونه شناساند؟ اى اباخالد؟ گفتم: تو مرا با نامى صدا كردى كه مادرم هنگام ولادتم آن نام را به من برگزيده بود، من تاكنون در حال كورى به سر مى بردم كه خداوند بينايم كرد و گرسنه بودم مرا سير نمود. من وقتى خدمتگزار محمد بن حنفيه بودم و در امامت او شك و ترديدى داشتم تا اينكه او مرا به طرف شما هدايت نمود، و دانستم كه امام واقعى و بر حق كيست؟ (1) در مورد صحابى نخستين (ابوحمزه ثمالى) هم كه دعاى موسوم به نام آن بزرگوار بسيار معروف و مشهور و در السنه وافئده، جارى وسارى است قابل ذكر است او نخستين شخصى است كه حوزه علميه نجف را دائر ساخت و جمعى را به اطراف خود، گرد آورد و هستهء اوليه حوزه را بنا نهاد از آن پس، حوزه پر بركت نجف در كنار بارگاه باب " مدينة العلم " مولاى متقيان على (عليه السلام) رشد و نما كرد وآثار و ثمرات خود را به مردم خداجوى عرضه نمود تا اينكه در اين اواخر به رشد لازم و پيشرفت نهايى خود نائل آمد دهها فقيه