اى مردم! حمد خداى را كه ما را با مصيبتهاى بزرگ و شكاف بزرگى كه در اسلام واقع شد، امتحان كرد. همانا ابا عبد الله و عترت او كشته شدند و زنان او اسير گرديدند و سر مقدس او را بر بالاى نيزه در شهرها گردانيدند و اين مصيبتى است كه نظير و مانندى ندارد.
اى مردم! كدام يك از مردان شما پس از وقوع اين مصيبت دلشاد خواهد بود؟
كدام دلى است كه از غم و اندوه خالى بماند و كدام چشمى است كه از ريختن اشك خوددارى كند؟ در صورتى كه هفت آسمان بر او گريستند و اركان آسمانها به خروش آمد و اطراف زمين ناليدند و شاخه هاى درختان و ماهيان و امواج درياها و فرشتگان مقرب و همهء اهل آسمان ها در اين مصيبت عزادار شدند.
اى مردم! كدام دلى است كه از كشته شدن حسين (عليه السلام) از هم نشكافت؟
اى مردم! كدام دلى است كه بر او نگريد و كدام گوشى است كه بتواند اين مصيبت بزرگ را كه بر اسلام رسيده است بشنود و كر نشود؟
اى مردم! ما را پراكنده ساختند و از شهرهاى خود دور كردند. گويا ما از اهل تركستان و كابل هستيم! بى آنكه مرتكب جرم و گناهى شده، يا تغييرى در دين اسلام داده باشيم.
همانا چنين رفتار و برخوردى را از گذشتگان به ياد نداريم و اين جز بدعت نيست.
به خدا قسم اگر پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) به جاى توصيههايى كه در حق ما نمود، فرمان جنگ با ما را مى داد، بيش از اين نمىتوانستند كارى بكنند. انا لله وانا إليه راجعون. مصيبت ما چقدر بزرگ و دردناك و سوزاننده و سخت و تلخ و دشوار بود. از خداى متعال خواهانيم كه در برابر اين مصايب و سختيها به ما اجر و رحمت عطا كند، زيرا او قادر و انتقام گيرنده است ".
چون خطبهء حضرت سجاد (عليه السلام) به اينجا رسيد، صوحان بن صعصة بن صوحان (1) كه مردى زمينگير بود، از جا برخاست و عذرخواهى كرد: " يابن رسول الله! من از پا افتاده و زمينگير