3. شبلنجى: هم روايت نود زن را در نور الأبصار آورده است!! و اين سخن را به طور مرسل يعنى بدون ذكر سند و مدركى نقل نموده است و معلوم نيست از كجا گرفته است؟
و پرواضح است كه چنين روايتى هرگز قابل اعتماد نخواهد بود.
4. ابوطالب مكى: او رقم بالاترى را در كتاب " قوة القلوب " خود نقل كرده وناقلين ديگر نيز مانند ابن شهر آشوب و غيره در نقل اين روايت، به او استناد جسته اند.
اما احاديثى كه وى در كتاب مزبور نقل كرده است عموما بى پايه و بى اساس مى باشند.
ابوطالب مكى با اينكه خود از اهل سنت مى باشد ولى مورد طعن دانشمندان و علماى علم رجال خود اهل سنت نيز قرار گرفته است.
" ابن كثير " در البدايه (ج 11، ص 319) و " ابن حجر " در لسان الميزان (ج 5، ص 300) و " ابن اثير " در لباب الانساب (ج 3، ص 174) و از شيعيان " محدث قمى " در الكنى و الالقاب در تضعيف وى، سخنانى گفته اند و گويا به علت خبط دماغ گاهگاهى سخنان هذيان و پريشان مى گفته چنان كه محدث قمى مىنويسد كه او گفت:
ليس على المخلوق، اضر من الخالق. (1) و كسى كه چنين جملهء كفرآميز را بگويد از آن چه توقعى بايد داشت؟ و به طورى كه گفته اند كتاب قوة القلوب را موقعى نوشته است كه دچار خبط دماغ بوده است. (2) پس تمامى رواياتى كه در مورد كثرت ازدواج و طلاق امام حسن (عليه السلام) وارد شده به چنين راويانى بر مى گردد كه متخصصين علم رجال آنان را مردود شمرده اند تازه اگر مورد اطمينان و موثق هم باشند اين روايات از روايات آحاد است و خبر واحد در موضوعات، حجت نبوده و از نظر علماء هم معتبر نمى باشد.
بعضى از نويسندگان هم بدون تحقيق از ماهيت امر به تصور اينكه اخبار و روايات