(مسأله 1252): مراد از وطن جايى است كه شخص آنجا قرار گرفته باشد به قصد هميشه ماندن و در آن به مقدارى بماند كه عرفا صدق وطن او بكند و شش ماه ماندن شرط نيست اگر چه احوط (1) است و ملك داشتن و متحد بودن محل اقامت با وطن نيز شرط نيست.
(مسأله 1253): هرگاه شخص اعراض از وطن كند و برود، زمانى كه به آن محل مراجعت مىكند، اگر ملكى در آن محل ندارد نمازش را شكسته بخواند و اگر ملكى دارد احوط (2) جمع است و نيز اگر شخص در جايى ملكى دارد و قصد توطن و هميشه ماندن در آن را نداشته و ندارد نمازش را شكسته بخواند و احوط (3) جمع است.
(مسأله 1254): هرگاه مسافر علم به ده روز ماندن در يك شهر را داشته باشد و يا قصد ماندن ده روز بكند كه از ترخص هم بيرون نرود و در اقامت خود در ظن و شك هم نباشد بايد نماز را تمام بخواند و اگر يك نماز تمام خواند و بعد طورى شد كه بايد برود، بايد تا زمانى كه در آن محل است نماز را تمام بخواند و هر وقت به سفر رفت شكسته بخواند.
(مسأله 1255): شهرهاى كاظمين و بغداد دو شهر هستند (4) و