است بدانچه امام را بدان قائم بايد بود. و اين اشاره است به الطاف آن حضرت نسبت به بندگان در مدت غيبت و اين كه آن حضرت از دنيا غافل نيست و غائب بودنش نه از آن قبيل است كه در سرداب پوشيده باشد و آنجا نشسته است، بلكه در اطراف عالم در سير و حركت است و در هر زمان از او لطفى نسبت به دوستان ظاهر مى گردد. و آن حضرت منتظر زمان ظهور است تا چون رخصت دهند او را جهت قيام بر مردمان ظاهر گردد و آثار امامت و خلافت او به مردمان مى رسد و زمين را از عدل و احسان پرگرداند همچنان كه از جور پر گردانيده شده است. او داناى صاحب قدرت است. اين اشاره است به اتصاف ذات آن حضرت به علم و قدرت كه اصل جميع كمالات است زيرا كه حضرت مظهر موعود است و بايد كه او را جامعيت كامله باشد و منشأ جميع كمالات اين دو صفت است، خصوصا در وجود امام كامل خاتم وارث الصفوة المصطفوية.
او وارث صفوت و برگزيدگى مصطفوى ست يعنى اين صفوت و برگزيدگى را از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به ارث برده است.
سپس " ابن روزبهان " زير عنوان " معناى ختم ولايت مهدى (عليه السلام) " مىافزايد:
" بدان كه حضرت مهدى (عليه السلام) نسبت به ائمه و اولياء نسبت خاتم الأنبياء را دارد نسبت با انبياى گذشته در آن كه جامع جميع صفات كمال سابقيان باشد و وارث كمالات خاصهء هر يك به قدر استعداد، همچنان كه حضرت خاتم الأنبياء جامع جميع صفات كمال پيغمبران متقدم بود و حقيقت معنى ختم آن است كه نقطهء منتهاى دايرهء نبوت و امامت منطبق شود بر نقطهء مبدأ و دايرهء و هر آينه كه نقطهء منتها چون منطبق شود بر نقطهء ابتدا دايرهء تمام گردد ".
بايد دانست كه نقطهء ختميه در دائره نبوت حضرت پيغمبر (صلى الله عليه وآله) ختمى مرتبت مى باشد و او جامع جميع صفات نقاط دائره است كه وجودات انبياء و مرسلين است و به وجود مبارك آن حضرت، صفات جميع انبياء اثر دارد و ظاهر شد و دايرهء نبوت به وجود آن حضرت تمام گشت و آن حضرت را " محمد " نام بود و معنى " محمد " مبالغه در ستوده شدن است زيرا كه چون آن حضرت، جامع جميع صفات كمال انبياء باشد كه ايشان