كلمهء سى ام - لا لباس أجمل من السلامة.
نيست هيچ پوشيدنى نيكوتر از سلامت.
معنى اين كلمه بتازى: السلامة للانسان اصفى شربه يحتسيها، واضفى حلة يكتسيها.
معنى اين كلمه به پارسى: چون مرد كاس صحت نوشيد، و لباس سلامت پوشيد مىبايد كه قناعت كند و گرد افزونى نگردد تا به سبب طمع فاسد و طلب زايد آن جام صحت و جامهء سلامت را بباد ندهد، شعر:
مرد را گر زعقل (1) با بهره است * هيج كسوت به از سلامت نيست به سلامت اگر نباشد شاد * كسوت او بجز ندامت نيست كلمهء سى ويكم - لاداء اعيى من الجهل.
نيست هيچ دردى بىدرمانتر از نادانى.
معنى اين كلمه بتازى الجهل ليس لدائه علاج، ولا لظلمائه (2) سراج، ولا لغمائه انفراج.
معنى اين كلمه به پارسى: هر كه را كه جهل درغريزت مركوز شد، و نادانى در جبلت سرشته شد نصيحت هيج عاقل وموعظت هيج فاضل او را سود ندارد، و هرگز دامن از جهالت و آستين از ضلالت وانگذارد لا تبديل لخلق الله، شعر:
علم در ديست نيگ باقيمت * جهل در ديست سخت بىدرمان نيست از جهل جز شقاوت نفس * نيست از علم جز سعادت جان كلمه و دوم - لامرض اضنى من قلة العقل.
نيست هيج بيمارى نزارتر از اندكى عقل.
معنى اين كلمه بتازى: قلة العقل اشد الم واشق سقم، قيل لواحد: