كلمهء شصتم - القلب إذا أكره عمى.
دل چون بستم فرموده شد كور گردد.
معنى اين كلمه بتازى: القلب إذا أكره على معرفة علم حدث له الملال و ظهر له الكلال وفسد منه النظر وذهب عنه البصر حتى لا يعلم ما يعلم ولا يفهم ما يفهم.
معنى اين كلمه به پارسى: چون دل (1) رنجانيده شود درد انستن چيزى كور گردد . ان چيز در نيا بد پس عنان دل در وقت تحصيل علم به دو بايداد وبارى كه زيارت از طاقت او باشد برو نبايد نها تا او عاجز و سر گردان و متحير و نالان نماند، شعر:
بستم دل بسوى علم مبر * كان ستم آتش دل افروزد هيچ خاطر وگرچه تيز بود * بستم هيچ علم نياموزد كلمه شصت ويكم - الادب صورة العقل.
با ادب بودن صورت عقل است.
معنى اين كلمه بتازى: صورة العقل هي الافعال المهذبة، والاقوال المصوبة، والحركات المادبة، والسكنات المرتبة.
معنى اين كلمه بپارسى: هر كه عقل باشد نشان او آن بود كه گفتار او گزيده. و كردار او پسنديده باشد، وبماردمان بأدب نشيند وبأدب خيزد، و از موارد ندامت ومراصد ملامت اجنتاب نمايد و بپرهيزد، شعر:
با ادب اش درهمه احوال * كه ادب نام نيك را سبب است عاقل آنست كو ادب دارد * نيست عاقل كسى كه بى ادب است كلمهء شصت و دوم - لا حياء لحريص.