و نيكو نيايد، شعر:
اى كه دارى هنر ندارى مال * مكن از كردگار خود گلهء نعمت جهل را مخواه كه هست * روضهء در ميان مزبلهء كلمهء چهل و دوم - الجزع اتعب من الصبر.
زارى كردن دشوار تزاز صبر كردن است.
معنى اين كلمه بتازى: الجزع من الصبر اتعب، والقلق من السكون اصعب.
معنى اين كلمه به پارسى: جزع كردن در وقوع نوائب و نزول مصائب دشوارتر و رنجور كننده از صبر و قرار و سكون و وقارست، شعر:
در حوادث بصبر كوش كه صبر * برضاى خداى مقرونست تن مده درجزع گه رنج جزع صد ره از رنج صبر افزونست كلمهء چهل و سوم - المسؤول حر حتى يعد.
مرد مسئول آزادست تا آن وقت گه وعده دهد.
معنى اين كلمه بتازى: المسؤول ما لم يعد كان بالخيار في المنع والاعطاء والاسراع والابطاء، فإذا وعد صار انجاز الوعد لازما في ذمته واجبا على همته.
معنى اين كلمه به پارسى: مرد مسئول تا وعده نداده و زبان در گرو نكرده است آزادست و زمام ايثار وعنان اختيار در دست اوست اگر خواهد بكند و اگر خواهد نكند، اما چون وعده داد و زبان گرو كرد در بند وفا كردن وعده ماند و زمام ايثار وعنا اختيار از روى مردمى از دست او بيرون شود.