هر كه داده باشد در عجان أو اندك بود شرم أو و پليد باشد زبان أو.
معنى اين كلمه بتازى: من نزت الرجال عليه ذهب الحياء من عينه فلا يحترز من الايذاء والايحاش، ولا يستحى من الابذاء (1) والافحاش.
معنى اين كلمه بپارسى: هر كه در زير مردمان خفته باشد وبرو آن جنس فاحشه رفته، هم شرم او اندك شده باشد و هم زبان او پليد گشته، شعر:
هر كه را وقت كود كى بودست * پيشه در زير مردمان خفتن شرم او رفته باشد و هر گز * نايد از لفظ او نكو گفتن كلمه شصت و پنچم - السعيد من وعظ بغيره.
نيكبخت آنست كه پند داده شود به ديگرى.
معنى اين كلمه بتازى: من وعظ بغيره كان سعيدا وعن موقف الشقاوة بعيدا.
معنى اين كلمه بپارسى: نيكبخت آن كس است كه چون ديگرى را پند دهند و از كردار ناشايشتهء و گفتار نابايستهء باز دارند او از آن پند عبرت گيرد و نصيب خويش بردارد و بگرد امثال آن كردار بد و گفتار ناپسند نگردد، شعر:
نيكبخت آن كسى بود كه دلش * آنچه نيكى دروست بپذيرد ديگران را چو پند داده شود * او از آن پند بهره برگيرد كلمه شصت و ششم - الحكمة ضاله المؤمن.
حكمت گمشدهء مؤمن است.
معنى اين كلمه بتازى المؤمن يطلب الحكمة كما يطلب الضالة