نيست شرم مردم حريص را.
معنى اين كلمه بتازى: من استولى عليه الحرص ذهب عن عينه الماء وعن وجهه الحياء.
معنى اين كلمه بپارسى: هر كه بر چيزى از مطالب دنى ولذات بدنى حريص باشد او را در طلب آن چيز از هيچ آفريده شرم نيايد و بملامت هيچ ملامت كننده التفات ننمايد، شعر:
هر كه باشد حريص بر چيزى * نايد أو راز جستن آن شرم برود از نهاد أو خجلت بشود از سرشت أو آزرم كلمهء شصت وسيم - من لانت أسافله صلبت أعاليه.
هر كه نرم باشد زيردستان او سخت باشند زير دستان او.
معنى اين كلمه بتازى: من لم ينصره الصغار قهره الكبار (1).
معنى اين كلمه بپارسى: هر كه را زيردستان نرم باشند و ضعيف و او را در حوادث نصرت و معاونت نكنند زير دستان و قويتران برو سختى نمايند و او را بمالند و قهر كنند.
و اين كلمه را معنى ديگر توان گفتن و آن معنى اينست كه:
هر كه نيمهء زير راسست داشته باشد تا برو فساد وفاحشه رفته بود نيمهء زبر او يعنى چشم و روى وى سخت شده باشد و از هر دو آب شرم رفته باشد و زايل گشته، شعر:
هركه باشد ضعيف اتباعش * در كف اقويا بود مقهور نشود بى متابعان هر كز * هيچ گس برمنازعان منصور گلمهء شصت وچهارم - من أتى (2) في عجانه قل حياؤه وبذؤ لسانه.