برماند چه اگر نعمت از شما از برمد وزايل شود بازآوردن أو ديگر بار دشوار ومشكل بود، شعر:
اى كه با نعمتى بسيرت بد * نعمت خويش را زخود مرمان كه نه هرچه او رميده شد زكسى * باز آودرنش بود آسان كلمهء هشتاد وهفتم - اكثر مصراع العقول تحت بروق الاطماع.
بيشتر جايهاى افتادن خردها زير پديد آمدن طمعهاست.
معنى اين كلمه بتازى: الغالب ان الطمع إذا سد على العقل صرعه في المهلكة وقعه في المعركة.
معنى اين كلمه بپارسى: هر كه طمع برومستولى گردد عقل أو مقهور خرد أو مغلوب شود، شعر:
آفت عقل مردم از طمع است * تا توانى سوى طمع مگراى چون طمع دست برد بنمايد * عقل مردم دروفتد از پاى كلمهء هشتاد و هشتم - من ابدى صفحته للحق ملك، ومن أعرض عن الحق هلك.
هر كه پيدا كند كرانهء روى خويش مرحق را مالك شود، و هر كه اعراض كند از حق هلاك شود.
معنى اين كلمه بتازى: من اقبل على الحق ملك، ومن اعرض عنه هلك.
معنى اين كلمه بپارسى: هر كه بر حق يود مالك شود بر هر مراد، و هر كه از حق روى بگرداند و از وى اعراض كند هلاك شود و از نجات بىبهره ماند، شعر:
هر كه بر حق بود بهر دو جهان * حاصل آرد بجملگى أغراض ياز در ورطهء هلاك افتد * آنكه از راه حق كند إعراض