نيست صواب بافرو گذاشتن مشورت و تدبير.
معنى اين كلمه بتازى: المشاورة في الامور داعية الى الصواب والصلاح، هادية الى النجاة والنجاح.
معنى اين كلمه به پارسى: در همه كارها با عقلا مشاورت و با علما مذاكرات بايد كرد، چه مشاورت مرد را به صوب رساند و مذاكرت از خطا باز دارد، شعر:
مشورت رهبر صواب آمد * در همه كار مشورت بايد گارآنكس كه مشورت نكند * نادره باشد ار صواب آيد كلمهء بيست و چهارم - لامروءة لكذوب.
نيست مروت مر دروغگو را.
معنى اين كلمه بتازى: من لم يكن له صدق الاقوال لم يكن له حسن الافعال فيكون خاليا من خصائص المروة، عاريا من ملابس الفتوة، ولهذا قيل: الصدق ام الفضائل، والكذب ام الرذائل.
معنى اين كلمه به پارسى: هر كه را صدق گفتار نباشد حسن كردار نباشد، و هر كه چنين باشد از مروت خالي و از فتوت عارى بود، شعر:
هر كه باشد دروغ زن به روى * از مروت كجا فروغ بود گر كند عهد آن خداع بود * وردهد وعده، آن دروغ بود كلمهء بيست و بنجم - لا وفاء لملول.
نيست وفا مردم ملول را.
معنى اين كلمة بتازى: الانسان إذا كان ملولا لا يعتمد على عهده، ولا يعول على وعده، فانه إذا مل نقض العهد، واذ سئم اخلف الوعد.