كلمه نود و يكم - قلب الاحمق في فيه.
دل احمق در دهان اوست.
معنى اين كلمه بتازى: كل سر يكون في قلب الاحمق يذيعه بلسانه ويشيعه لاخوانه.
معنى اين كمله بپارسى: هر چه در دل احمق باشد به زبان بگويد و خلق را بر اسرار خويش آگاه كند و هيچ چيز پوشيده و نهفته ندارد، شعر:
هر كه او هست با حماقت جفت * جايگاه دلش دهان وى است هرچه دارد زنيك و بد در دل آن همه بر سر زبان وى است كلمه نودودوم - لست العاقل في قلبه.
زبان خردمند در دل اوست.
معنى اين كلمه بتازى كل سر يكون للعاقل فقلبه يخفيه ويستره، ولسانه لا يفشيه ولا يذكره.
معنى اين كلمه بپارسى: هركه خردمند باشد سر خويش در دل نگاهدارد، وبزبان با هيچ كس نگويد ورپيدا كردن آن انديشهء بسيار كند و تا او را نيك معلوم و محقق نگردد ومصور ومخمر نشود كه پيدا كردن آن صواب است بزبان نراند، و با هيچ كس پيدا نكند، شعر:
هر كه او هست به كمال خرد * هست پنهان زبان او در دل نشود هيج سرا أو پيدا * نبود هيچ گفت أو باطل كلمه نودوسوم - من جرى في عنان أمله عثر بأجله (1).
هر كه برود درعنان امل خويش ناگاه درافتد بأجل خويش.