اسحاق بن يعقوب گويد: از محمد بن عثمان خواستم نامهء مرا به محضر امام عصر (عج) برساند در آن نامه از مسائلى پرسيده بودم امام (عليه السلام) به خط خويش مرقوم فرموده بودند:
" اما محمد بن عثمان عمرى كه خداوند از او و پدرش راضى و خشنود گردد فرد ثقه و مورد اعتماد من است و نوشتهء او، عين نوشتهء من است ". (1) شيخ صدوق در من لا يحضره الفقيه از محمد بن سعيد نقل كرده است فرمود: " به خدا قسم صاحب اين امر، هر سال در اين موسم، حضور پيدا مى كند مردم را مى بيند و آنان را مى شناسد مردم هم او را مى بينند ولى او را نمىشناسند ". (2) هبة الله بن محمد از مشايخ خود نقل كرده است:
" شيعه همه بر عدالت عثمان بن سعيد و پسرش محمد اتفاق نظر داشتند تا عثمان بن سعيد از دنيا رفت پسرش ابوجعفر محمد بن عثمان او را غسل داد او تمام كارهايش را به پسرش محول نمود، شيعه بر عدالت و موثق و امين بودن او اتفاق نظر داشتند، توقيعات امام (عليه السلام) توسط او بيرون مى آمد به همان خط وربط كه در ايام حيات پدر بيرون مى آمد شيعه در مورد وكالت دنيايت، جز او را نمى شناختند و به كسى جز او رجوع نداشتند ". (3) ابوالحسن على بن احمد قمى گويد: " به محضر محمد بن عثمان عمرى رسيدم تا به او سلام گويم ديدم ساجى پيش روى او قرار دارد و نقاشى آياتى از قرآن و اسماء امامان (عليه السلام) در حاشيهء آن مىنويسد: گفتم: مولاى من! اين ساج چيست؟ فرمود اين براى قبر من است كه در آن خواهد بود، من هر روز به قبر خويش داخل شده و در آن جزيى از قرآن را مىخوانم... ". (4)