باشد به نحوى كه عرفا بگويند اين شخص مى تواند بدون زكات زندگى بكند در اين صورت واجب است ياد بگيرد و با زكات نمى تواند زندگى كند ولى تا وقتى مشغول ياد گرفتن است، مى تواند زكات بگيرد.
مسأله 1929 - به كسى كه قبلا فقير بوده و مى گويد فقيرم، اگر چه انسان از گفته او اطمينان پيدا نكند، مى شود زكات داد.
مسأله 1930 - كسى كه مى گويد فقيرم و قبلا فقير نبوده، يا معلوم نيست فقير بوده يا نه، چنانچه از گفته او اطمينان پيدا نشود و خود او هم ثقه نباشد احتياط واجب آن است كه به او زكات ندهند.
مسأله 1931 - كسى كه بايد زكات بدهد، اگر از فقيرى طلبكار باشد 7 مى تواند طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند.
مسأله 1932 - اگر فقير بميرد و مال او به اندازه قرضش نباشد، انسان مى تواند طلبى را كه از او دارد بابت زكات حساب كند، ولى اگر مال او به اندازه قرضش باشد و ورثه قرض او را ندهند، يا به جهت ديگر انسان نتواند طلب خود را بگيرد، نبايد طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند.
مسأله 1933 - چيزى را كه انسان بابت زكات به فقير مى دهد لازم نيست به او بگويد كه زكات است، بلكه اگر فقير، خجالت بكشد، مستحب است به اسم پيشكش بدهد ولى بايد قصد زكات نمايد.
مسأله 1934 - اگر به خيال اينكه كسى فقير است به او زكات بدهد، بعد فهميد فقير نبوده،، يا از روى ندانستن مسأله به كسى كه مى داند فقير نيست زكات بدهد، كافى نيست، پس چنانچه چيزى را كه به او داده باقى باشد، بايد از او بگيرد و به مستحق بدهد و اگر از بين رفته باشد پس اگر كسى كه آن چيز را گرفته مى دانسته زكات است، انسان بايد عوض آن را از او بگيرد و به مستحق بدهد، و اگر نمى دانسته زكات است، نمى تواند چيزى از او بگيرد و بايد از مال خودش زكات را به مستحق بدهد.