طورى باشد كه اگر عمل را تمام نكند، چشم معيوب مى شود، بايد آن را تمام نمايد و در صورتى كه ناتمام بگذارد، حقى به جاعل ندارد. مسأله 2223 - اگر عامل كار را ناتمام بگذارد، چنانچه آن كار مثل پيدا اسب است كه تا تمام نشود، براى جاعل فائده نداد، عامل نمى تواند چيزى مطالبه كند، و همچنين است اگر جاعل مزد را بارى تمام كردن عمل قرار بگذارد مثلا بگويد هر كس لباس مرا بدوزد ده تومان به او مى دهم. ولى اگر مقصودش اين باشد كه هر مقدار از عمل كه انجام گيرد، براى آن مقدار مزد بدهد، جاعل بايد مزد مقدارى را كه انجام شده به عامل بدهد، اگر چه احتياط اين است كه به طور مصالحه يكديگر را راضى نمايند.
احكام مزارعه مسأله 2224 - مزارعه آن است كه مالك با زارع به اين قسم معامله كند كه زمين را در اختيار او بگذارد، تا زراعت كند و مقدارى از حاصل ان را به مالك بدهد.
مسأله 2225 - مزارعه چند شرط دارد: اول - آنكه صاحب زمين به زارع بگويد زمين را به بو واگذار كردم و زارع هم بگويد قبول كردم، يا بدون اينكه حرفى بزنند مالك، زمينى را واگذار كند و زارع قبول نمايد. دوم - صاحب زمين و زارع هر دو مكلف و عاقل باشند و با قصد و اختيار خود مزارعه را انجام دهند و سفيه نباشند يعنى مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف نكنند.
سوم - مالك و زارع از تمام حاصل زمين ببرند پس اگر مثلا شرط كنند كه آنچه اول يا آخر مى رسد، مال يكى از آنان باشد مزارعه باطل است. چهارم - سهم هر كدام نصف يا ثلث حاصل و مانند اينها باشد پس اگر مالك بگويد در اين زمين زراعت كن و هر چه مى خواهى به من بده صحيح نيست. پنجم - مدتى را