مسأله 1963 - اگر زكات را از خود مال كنار بگذارد، مى تواند در بقيه آن تصرف كند و اگر از مال ديگرش كنار بگذارد، مى تواند در تمام مال تصرف نمايد.
مسأله 1964 - انسان نمى تواند زكاتى را كه كنار گذاشته براى خود بر دارد و چيز ديگرى بجاى آن بگذارد.
مسأله 1965 - اگر از زكاتى كه كنار گذاشته منفعتى ببرد مثلا گوسفندى كه براى زكات گذاشته بره بياورد، مال فقير است.
مسأله 1966 - اگر موقعى كه زكات را كنار مى گذارد مستحقى حاضر باشد، بهتر است زكات را بدهد. مگر كسى را در نظر داشته باشد كه دادن زكات ره او از جهتى بهتر باشد. مسأله 1967 - اگر بدون اجازه حاكم شرع با مالى كه براى زكات كنار گذاشته تجارت كند و ضرر نمايد نبايد چيزى از زكات كم كند، ولى اگر منفعت كند، بايد آن را به مستحق بدهد.
مسأله 1968 - اگر پيش از آنكه زكات بر او واجب شود، چيزى بابت زكات به فقير بدهد، زكات حساب نمى شود و بعد از آنكه زكات بر او واجب شد، اگر چيزى را كه به فقير داده از بين نرفته باشد و آن فقير هم به فقر خود باقى باشد، مى تواند چيزى را كه به او داده بابت زكات حساب كند.
مسأله 1969 - فقيرى كه مى داند زكات بر انسان واجب نشده، اگر چيزى بابت زكات بگيرد و پيش او تلف شود ضامن است پس موقعى كه زكات بر انسان واجب مىشود. اگر آن فقير به فقر خود باقى باشد، مى تواند عوض چيزى را كه به او داده بابت زكات حساب كند.
مسأله 1970 - فقيرى كه نمى داود زكات بر انسان واجب نشده، اگر چيزى بابت زكات بگيرد و پيش او تلف شود، ضامن نيست و انسان نمى تواند عوض آن را بابت زكات حساب كند.