طلاق خلع مسأله 2523 - طلاق زنى را كه به شورهش مايل نيست و مهر يا مال ديگر خود را به او مى بخشد كه طلاقش دهد، طلاق دهد، طلاق خلع گويند.
مسأله 2524 - اگر شوهر بخواهد صيغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد مى گويد: زوجتى فاطمه خالعتها على ما بذلت، و بهتر است بدون فصل بگويد هى طلاق 0 يعنى زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
مسأله 2525 - اگر زنى كسى را وكيل كند كه مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر همان كس را وكيل كند كه زن را طلاق دهد، چنانچه مثلا اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وكيل، صيغه طالق را اينطور مى خواند: عن موكلتى فاطمة بذلت مهرها لموكلى محمد ليخلعها عليه پس از آن بدون فاصله بگويد: زوجة موكلى خالعتها على ما بذلت، و بهتر است بدون فصل بگويد هى طالق و اگر زنى كسى را وكيل كند كه غير از مهر چيز ديگرى را به شوهر او ببخشد او را طلاق دهد، وكيل بايد به جاى كلمه (مهرها) آن چيز را بگويد مثلا اگر صد تومان داده بايد بگويد: بذلت مأة تومان.
طلاق مبارات مسأله 2526 - اگر زن و شوهر يكديگر را نخواهند و زن مالى به مرد بدهد كه او را طلاق دهد، آن طلاق را مبارات گويند.
مسأله 2527 - اگر شوهر بخواهد صيغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد، بايد بگويد، بارأت زوجتى فاطمة على مهرها فهى طالق يعنى مبارات كردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست، و اگر ديگرى را