الف) تحقق اجماع ب) اتصال اجماع به زمان ائمه (ع) ج) اطلاق اجماع و تقدم آن بر ادله وجوب تقليد اعلم به صورتى كه حرمت تقليد ابتدائى ميت را (حتى در صورت اعلم بودن ميت) شامل شود.
الف) درباره تحقق اجماع بايد گفت چون ميزان در تحقق اجماع، اتفاق تمام علماء شيعه است و با توجه به اينكه بزرگانى از اصوليين مانند محقق قمى و صاحب ضوابط و امثال آنها قائل به جواز تقليد ابتدائى ميت هستند و همچنين با توجه به نظريه غالب علماء اخبارى كه تقليد ابتدائى ميت را نيز جايز مى دانند اين اجماع محل كلام است و اگر گفته شود كه ميزان اجماع علماء اصوليين مى باشد مى توان به بيان محقق قمى (قده) اشاره كرد كه گفتهاند " والقول به خروج الاخباريين عن زمرة العلماء شطط من الكلام وهل يمكن أن يقال إن مثل الفاضل المتبحر الشيخ محمد بن الحسن الحر العاملي ليس حق أن يقلد ولا يجوز الإستفتاء عنه ولا يجوز العمل به لأنه أخباري أو يقال إن العلامة على الإطلاق الحسن ابن يوسف ابن المطهر الحلي ليس أهلا لذلك "، همچنين بزرگانى چون شيخ اعظم انصارى در بعضى از رسالههاى عمليه خود كه در دسترس مى باشد، تقليد فقهاء اخبارى را در صورت حصول سائر شرايط مرجعيت، جائز دانستهاند.
ب) درباره اتصال اجماع به زمان ائمه عليهم السلام، همانگونه كه قبلا بيان شد، تقليد مصطلح فعلى در آن زمان مرسوم نبوده بلكه پاره اى از روايات كه اكنون براى جواز تقليد به آنها استناد مىشود دلالت بر اخذ روايات از آنها دارد كه شامل ميت نيز مىشود و همچنين ظاهر امر امام عليه السلام در رجوع به فضل بن شاذان و محمد بن مسلم و يونس بن عبد الرحمن، اطلاق دارد و اختصاص به زمان حيات ندارد و لذا فاضل تونى با استناد به آنها تقليد ابتدائى ميت را نيز جايز دانستهاند كه از جمله اين روايات دو روايت زير مى باشند: