متيقن اكتفاء شود مخصوصا در صورتى كه تجزى فقهى يا اصولى ميسر باشد بطورى كه مثلا در اصول مقلد باشد و در فقه و يا در بعضى از مسائل فقهى مجتهد باشد، بنابر اين به نظر مى رسد كه طلاب و فضلاء و دانشمندانى كه بتوانند بعضى از مسائل را استنباط نمايند احوط آن است به استنباط خود عمل كنند و علاوه چون كه حسن علم و اجتهاد و مزيد اجر و ثواب حتى در صورت جواز تقليد، بر همگان روشن است اين گونه عمل نمودن بر تقليد مقدم است و بيان امام عليه السلام " واهرب من الفتوى هربك من الاسد ولا تجعل رقبتك عتبة (جسرا) للناس " (1) در اين رابطه و تأكيدات و هشدارهاى فراوانى كه نسبت به فتواى بدون علم داده شده، (تا بدانجا كه بزرگانى چون بحر العلوم (قده) و مانند ايشان را از فتوى باز داشته) تأييدى بر اين نظريه مى باشد، همچنين رجحان اين نظريه، در زمان فعلى بلكه بسيارى از ازمنه بنابر بيان محقق در معارج كه تحقق و اثبات شرايط دينى و علمى خاصه مراتب كامله آن در مرجع تقليد بسيار مشكل مى نمايد، بر همگان روشن است.
د): يكى از مسائل بسيار مهم كه در امور دين و جامعه اسلامى خصوصا مكتب تشيع و پيروان آن مكتب نقش بسيار ارزنده و مؤثرى دارد، مسأله اجتهاد و تقليد است. فقهاء و محققين و الا مقام قدس الله اسرارهم در اين باره نظريههاى گوناگونى بيان كرده اند كه اختلاف زيادى بين آنها مشاهده مىشود. يكى از مسائل عمده مورد بحث در اجتهاد و تقليد مسأله تقليد ميت مى باشد. اگر چه اكثر بزرگان فقهاء و اصوليين قائل به حرمت تقليد ابتدائى ميت مى باشند، ليكن چون به نظر اين كمترين و پاره اى از بزرگان و محققين ادله ارائه شده خصوصا در صورتى كه مجتهد ميت اتقى و اعلم باشد، تمام نيست لذا ذيلا