از مقايسه اين بيانات برترى بيان حضرت امير المؤمنين بر ساير بيانات كاملا روشن و واضح است، چرا كه ايشان عالم را همراه با صفت ربانى بيان فرموده اند كه اين بيان شرطيت عدالت و بلكه بالاتر از آن را در بردارد و از طرفى ديگر گروهى را به " همج رعاع و... " توصيف فرموده اند و با اين توصيف، محكوميت و ضلالت و گمراهى اين قبيل از افراد را به بهترين صورت بيان نموده اند.
ج): در كلمات و نوشتههاى بزرگان وفقها مشهور و مسلم است كه شخص در صورت تمكن از تعليم و اجتهاد نيز مىتواند تقليد نمايد و عمده دليل اقامه شده كه شيخ انصارى (قده) نيز به آن تمسك كرده اند، روايت مشهور ابان است كه حضرت به او مى فرمايند: " احب أن تجلس في المسجد وتفتئ الناس " (1) و آنكه جواز فتوى با وجود امام (عليه السلام) دال بر جواز تقليد با توانائى از يادگيرى است، ليكن آنچه از مجموع ادله استفاده مىشود آن است كه در اين روايت فتوى به معنى لغوى آن به كار رفته است و نه به معنى اصطلاحى همانگونه كه در بيان الهى " يستفتونك في الكلالة قل الله يفتيكم.. " به اين معنى به كار برده شده است كه شاهد بر اين نظريه روايات ذيل است:
1 - روايت شريفه از مسلم ابن أبي حيه كه مى گويد: " كنت عند أبي عبد الله عليه السلام في خدمته فلما أردت أن أفارقه ودعته وقلت أحب أن تزودني، فقال (ع) إئت أبان ابن تغلب فإنه قد سمع منى حديثا كثيرا فما رواه لك فاروه عني " (2).