ودواى بيماران است. امام محمد باقر در حالت صغر سن در آن چاه افتاد امام زين العابدين در آن وقت در نماز بود از غايت حضور وتوكل ورضا به قضاى الهى كه داشت قطع نماز نكرد.
وفي أخبار الدول للقرماني: ففزع أهل المدينة لذلك حتى أخرجوه وكان قائما يصلي فما زال عن مكانه.
وقال أيضا في ص 312:
در شواهد النبوة وروضه الاحباب از عمر بن منهال مرويست كه در وقتى كه از كوفه جهت گزاردن حج بمكه شريف رفته بودم بر علي بن الحسين درآمدم از من پرسيد كه حال حرملة بن كاهل چيست؟ گفتم كه: وى را كوفه زنده گذاشته ام. دست بدعا برآورد وگفت: اللهم أذقه حر الحديد اللهم أذقه حر النار بعد از آن چون به كوفه رسيدم مختار بن ابو عبيد خروج كرده بود بنا بر دوستى سابق كه با وى داشتم بملاقاتش رفتم چون بدو رسيدم سوار مى شد من باو همراهى نمودم در اثناى راه در موضعى بايستاد وانتظار مى كشيد ناگاه حرملة بن كاهل را آوردند. مختار گفت:
الحمد لله كه خداى تعالى مرا بر تو دست داد آن گاه جلاد را فرمود تا دست وپايهايش ببريدند پس به افروختن آتش اشارت كرد حرمله را در ميان آتش نهاده بسوخت. چون اين حال را مشاهده كردم گفتم سبحان الله. مختار پرسيد: چرا تعجب كردى من قصه دعاى امام علي بن الحسين را شرح كردم مرا سوگند داد كه تو اين دعا از وى شنيده بودى؟ گفتم: بلى پس مختار از اسب فرود آمده دو ركعت نماز گزارد وسر بسجده نهاد.