معصوم (عليه السلام) و صحابهء بزرگوار گرفته شده است. (1) اينجاست كه خط مشى شيعه با بسيارى از منتظران عمومى و كلى مصلح جهانى و ظهور مهدى، و از برادران اهل سنت و جماعت، جدا مى شود. و از آن همه تصويرها و دورنمائى ها و نشانه ها و نويدها، مصداق روشن و مشخصى از امام زمان، در مكتب اهل بيت (عليه السلام)، از زبان پيامبر (صلى الله عليه وآله) و امامان (عليه السلام) را ارائه مى دهد. و بيش از هزار حديث از پيامبر و امامان (عليه السلام) تنها در تعيين نسبت آن حضرت و مشخصات پدران معصوم او و اينكه او دوازدهمين امام و نهمين فرزند امام حسين (عليه السلام) و ششمين امام، بعد از امام صادق...
است، خود را نشان مى دهد. (2) پس وجود و ظهورش، حقيقتى انكار ناپذير است و در كتب معتبر شيعه و سنت دلائل فراوانى بر اين امر وجود دارد حال با وجود اين همه كثرت و تعدد چرا واقعيت او را نپذيرفتند؟ خود جاى بحث است ولى بايد گفت كه دليل عمدهء عدم پذيرش آنان وعدم هم وحدت عقيده با شيعه، آنست كه با پذيرش اين نكته كه مهدى موعود همان حجة بن الحسن فرزند بلافصل امام يازدهم (عليه السلام) همان دوازدهمين امام است. اين خود، مهمترين سند بر حقانيت شيعه و امامت و خلافت اهل بيت (عليه السلام) مى گردد كه خيلى آگاهانه يا ناخودآگاه، نخواسته اند آن را بپذيرند و... و به همين جهت هم... چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند...!! و به همين جهت به كلى گوئى پرداخته، و قيام مهدى (عليه السلام) را در آخر الزمان، واجب دانسته و از ضروريات اسلام مى دانند كه باصطلاح بعدا خواهد آمد!!
اكنون برآنيم كه گوشه اى از خصوصيات آن حضرت و ويژگيهاى امام زمان (عج) را كه از زبان شخص پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم (عليه السلام) رسيده است و در ميان صدها حديث مورد قبول شيعه و سنى در كتب معتبر همهء اسلامى، موجود، و به امام دوازدهم شيعه حجة بن الحسن (عليه السلام) تطبيق مى كند و بلكه تصريح مى شود، فهرست وار