موحد - أولا پس از تسليم احتمال أمرين عقل وفطرت حكم مينمايد بوجوب تحرز از ضرر وخطر محتمل ومقتضاي تحرز از ضرر محتمل أين است كه انكار صانع عالم ننمايد وعملا تابع موحد باشد ودر طلب تحصيل علم ويقين باشد وتكبر نورزد از ملاقاة موحدين واستماع براهين آنها وتدبر وتفكر در كلام آنها ومسلم است كه در اينصورت هدايت خواهد يافت وهر كدام كه ترك وظائف مذكوره نمايد وبر الحاد خود باقي باشد معذور نيست.
وثانيا بطلان بروز وجود أشياء از طبيعت در كمال وضوح است زيرا كه طبيعت قائم بمواد اشيااست ووجود أو تابع وجود أشياء است ومعقول نيست طبيعت كه وجود أو فرع وجود أشياء است موجد آنها باشد والا دور صريح لازم ميآيد وبطلان دور از أبده بديهيات وأوضح واضحات است.
طبيعي - ما نميگوئيم طبيعت مواد أشياء را وجود ميدهد تا دور لازم آيد بلكه ميگوئيم مواد أشياء كه عبارت از ذرات باشد قديم است ووجود آنها ذاتي است ومستند بغير نيست واز برأي أين عالم دو أصل قديم قائل شده أيم ذرات وطبايع آنها وصور مختلفه ذرات حادثند واز طرف طبيعت پيدا خواهند شد.
مثلا ميگوئيم ذرات منى قديم است وصورت منويه از طرف طبيعت پيدا ميشود أو لا وپس از آن بسبب طبيعت منويه صورت علقيه وپس از آن بسبب طبيعت علقيه صورت مضغيه وپس از آن بسبب طبيعت مضغيه متبدل بعظام ميگردد وگوشت بر آنها پوشيده ميشود وهكذا تا بحد كمال خود برسد پس از آن باز بتصرف طبيعت بر ميگردد بحالت نكس وضعف.
موحد - عقيدة شما از چند وجه فاسد است.
أول اينكه تغير واختلاف صور ذرات علامت حدوث ذرات وپيدايش آنها از كتم عدم است چه واضح است كه هر جسمي چه صغير وچه كبير وجود ندارد مگر با خصوصيات مشخصه از حيث صورت وشكل وسائر خصوصيات چه بديهي