مسأله 1978 - اگر شك كند زكاتى را كه بر او واجب بوده داده يا نه، بايد زكات را بدهد هر چند شك او براى زكات سالهاى پيش باشد.
مسأله 1979 - فقير نمى تواند زكات را به كمتر از مقدار آن صلح كند، يا چيزى را گرانتر از قيمت آن بابت زكات قبول نمايد، يا زكات را از مالك بگيرد و به او ببخشد. ول كسى كه زكات زيادى بدهكار است و فقير شده و نمى تواند زكات را بدهد، چنانچه بخواهد توبه كند، فقير مى تواند زكات را از او بگيرد و به او ببخشد.
مسأله 1980 - انسان مى تواند از زكات، قرآن يا كتاب دينى يا كتاب دعا بخرد و وقف نمايد، اگر چه بر اولاد و بر كسانى وقف كند كه خرج آنان بر او واجب است و نيز مى تواند توليت وقف را براى خود يا اولاد خود قرار دهد.
مسأله 1981 - بنابر احتياط واجب انسان نمى تواند از زكات ملك بخرد و بر اولاد خود يا بر كسانى كه مخارج خود برسانند.
مسأله 1982 - فقير مى تواند براى رفتن به حج و زيارت و مانند اينها زكات بگيرد.
مسأله 1983 - اگر مالك فقيرى را وكيل كند كه زكات مال او را بدهد، چنانچه آن فقير احتمال دهد كه قصد مالك اين بوده كه خود آن فقير از زكات بر ندارد، نمى تواند چيزى از آن را براى خودش بردارد، و اگر يقين داشته باشد كه قصد مالك اين نبوده، براى خودش هم مى تواند بردارد.
مسأله 1984 - اگر فقير شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره را بابت زكات بگيرد، چنانچه شرطهايى را كه براى واجب شدن زكات گفته شد در آنها جمع شود، بايد زكات آنها را بدهد.
مسأله 1985 - اگر دو نفر در مالى كه زكات آن واجب شده باهم شريك باشند و يكى از آنان زكات قسمت خود را بدهد و بعد مال را تقسيم كنند. ولو بداند شريكش زكات سهم خود را نداده، تصرف او در سهم خودش اشكال ندارد.