داشته باشد و حرف بعد از واو در آن كلمه همزه (ء) باشد مثل كلمه سوء، واجب نيست آن واو را مد بدهد يعنى آن را بكشد، و همچنين اگر در كلمهاى (الف) باشد و حرف قبل از الف در آن كلمه زير داشته باشد و حرف بعد از الف در آن كلمه همزه باشد مثل جاء لازم نيست الف آن را بكشد و نيز اگر در كلمهاى (ى) باشد و حرف پيش از (ى) در آن كلمه زير داشته باشد و حرف بعد از (ى) در آن كلمه همزه داشته باشد مثل (جئ) لازم نيست (ى) را با مد بخواند، ولى اگر بعد از اين واو والف وى بجاى همزه (ء) حرفى باشد كه ساكن است يعنى زير وزبر و پيش ندارد و ادغام در حرف ديگر شده باشد بايد اين سه حرف را با مد بخواند، مثلا در ولا الضالين كه بعد از الف، حرف لام ساكن است و لام ساكن ادغام در لام ديگر شده بايد الف آن را با مد بخواند.
مسأله 1011 - در نماز، وقف به حركت و وصل به سكون اشكال ندارد، و معنى وقف به حركت آن است كه زير يا زبر يا پيش آخر كلمهاى را بگويد و بين آن كلمه و كلمه بعدش فاصله دهد، مثلا بگويد: الرحمن الرحيم و ميم الرحيم را زير بدهد و بعد قدرى فاصله دهد و بگويد مالك يوم الدين و معنى وصل به سكون آن است كه زير يا زبر يا پيش كلمهاى را نگويد و آن كلمه به كلمه بعد بچسباند مثل آنكه بگويد الرحمن الرحيم و ميم الرحيم را زير ندهد و فورا مالك يوم الدين را بگويد.
مسأله 1012 - در ركعت سوم و چهارم نماز مى تواند فقط يك حمد بخواند، يا يك مرتبه تسبيحات اربعه بگويد يعنى يك مرتبه بگويد: سبحان الله والحمد لله ولا إله الا الله والله اكبر و مى تواند در يك ركعت حمد و در ركعت ديگر تسبيحات بگويد، و بهتر است مأموم در هر دو ركعت تسبيحات بخواند، و براى امام خواندن يك حمد بهتر است و براى منفرد هر دو مساويند.
مسأله 1013 - در تنگى وقت بايد تسبيحات اربعه را يك مرتبه بگويد.
مسأله 1014 - بر مرد و زن واجب است كه در ركعت سوم و چهارم نماز،