مسأله 1209 - وقتى يكى از شكهاى صحيح براى انسان پيش آيد، چنان كه گفته شد بايد فورا فكر كند ولى اگر چيزهايى كه به واسطه آنها ممكن است يقين يا گمان به يك طرف شك پيدا شود، از بين نمى رود، چنانچه كمى بعد فكر كند اشكال ندارد، مثلا اگر در سجده شك كند مى تواند تا بعد از سجده فكر كردن را تأخير بيندازد.
مسأله 1210 - اگر اول گمانش به يك طرف بيشتر باشد، بعد دو طرف در نظر او مساوى شود، بايد بدستور شك عمل نمايد. و اگر اول دو طرف در نظر او مساوى باشد و به طرفى كه وظيفه اوست بنا بگذارد، بعد گمانش به طرف ديگر برود، بايد همان طرف را بگيرد و نماز را تمام كند.
مسأله 1211 - كسى كه نمى داند گمانش به يك طرف بيشتر است يا هر دو طرف در نظر او مساويست چنانچه شك از شكهاى باطله باشد يا اگر از شكوك صحيح است در تمام كردن نماز با گمان مساوى باشد مثل آنكه نداند شك بين سه و چهار است يا گمان به چهار، بايد به دستور شك عمل كند و چنانچه شك از شكوك صحيح باشد و در تمام كردن با گمان مساوى نباشد مثل شك بين سه و چهار و گمان به سه، نماز باطل است.
مسأله 1212 - اگر بعد از نماز بداند كه در بين نماز حال ترديدى داشته كه مثلا دو ركعت خوانده يا سه ركعت و بنا را بر سه گذاشته ولى نداند كه گمانش به خواندن سه ركعت بوده، يا هر دو طرف در نظر او مساوى بوده، نماز احتياط واجب نيست.
مسأله 1213 - اگر موقعى كه تشهد مى خواند، شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه، و در همان موقع يكى از شكهايى كه اگر بعد از تمام شدن دو سجده اتفاق بيفتد صحيح مى باشد، براى او پيش آيد مثلا شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت نماز باطل است، بلى در خصوص شك دو و چهار چنانچه به دستور آن شك عمل كند نمازش صحيح است.