جمهورى اسلامى، چنانچه ادعا گردد كه متعلق به وقف است، قابل قبول است، يا خير و چنانچه فردى، زمين موات را وقف كرده باشد صحيح است يا نه.
ج - در فرض سئوال، چنانچه زمين مزبور هيچ گاه آباد نشده باشد، قابل وقف نيست مگر اين كه احياء شود و بعد از احياء وقف گردد. بلى اگر حريم ده وقفى باشد در آن حريم نيز تصرف غير وقفى نمىتوان كرد.
س 36 - مالك زمينى، مقدار معينى از زمين خود را به زارعى بعنوان مزارعه و يا..
واگذار نمود و پس از مدتى زارع با دست خود بدون اخذ اجرت زمينهاى موات اطراف آن را احياء كرده، بفرمائيد اين زمينهائى كه بدست زارع و بدون اخذ اجرت احياء شده شرعا ملك كيست؟
ج - در فرض سئوال اگر زمين موات حريم آبادى يا حريم ملك شخصى نباشد با احياء به قصد تملك، مالك مىشود و اگر حريم بوده تملك آن موقوف به رضايت و يا عدم منع صاحبان حريم است و بدون رضايت يا با منع آنها، به احياء مالك نمىشود.
س 37 - زمينى كه حريم يك دهستان هشت هزار نفرى است اگر موات باشد، كسى به احياء مالك آن مىشود يا خير و حريم ده يا شهر چه مقدار است؟
ج - شرط مالك شدن زمين موات، به احياء، آنست كه زمين موات، حريم ده يا شهر و يا حريم ملك شخصى كسى نباشد و اين كه حريم ده و يا شهر چه مقدار است بستگى به تصديق اهل خبره دارد.
س 38 - سه قريه با هم متصل هستند و ضمنا مىدانى هست كه از آباء و اجداد اين ميدان بعنوان چراگاه هر سه قريه مورد استفاده بوده است و اكنون هم به همان وضع مىباشد فعلا دو قريه مىخواهند آن چراگاه را آباد كنند و اهالى قريه سومى آنها را منع مىكنند آيا حق منع دارند يا نه و آيا اين ميدان موات مقابل هر قريه حريم آن قريه خواهد شد يا خير؟
ج - در فرض سئوال كه ميدان مزبور از قديم چراگاه هر سه قريه بوده ظاهر اين است كه حريم هر سه قريه است واحياء و تملك موقوف به رضايت همه صاحبان حق است و سؤال از اين كه ميدان مزبور حريم هر سه قريه است يا خير تعيين موضوع است و شأن فقيه نيست و مربوط به عرف و اهل محل است.