است يا مال حضرت امام زمان ارواحنا له الفداء است كه هر كس احياء كند مالك آن شود و بر فرضى كه حريم آن قريه باشد غرس اشجار نمودن و از نهر مشترك آنها را آبيارى نمودن بدون رضايت اهالى جايز است يا خير و بر فرضى كه جايز نباشد آيا باقى اهل قريه حق اجبار براى بريدن آن درختها دارند يا نه و اگر غارس درختها راضى به بريدن درختها نشود و قطع نكند آيا ديگران حق دارند قطع كنند و اصل چوبهاى آن درختها را به صاحبان آنها تحويل دهند يا نه؟
ج - هر مقدار از زمينهاى اطراف قريه كه براى علف احشام و خاكبردارى و ساير احتياجات عرفا مورد حاجت اهالى قريه باشد حريم قريه است واحياء مقدارى از آن به قصد تملك موقوف به اذن همه صاحبان حريم است و اگر زمين موات حريم قريه يا حريم ملك شخصى نباشد و كسى آن را احياء كند مالك مىشود و لكن تصرف در آبى كه ملك ديگران است بدون اذن مالكين آن جايز نيست و هم چنين اگر غرس اشجار در حريم مانع استفاده اهل قريه از زمين اشجار باشد مالك زمين آنها نمىشود و صاحبان حريم مىتوانند غارس را بر رفع مانع مجبور نمايند و اگر غرس اشجار مانع استفاده منظوره نباشد غرس اشجار اشكال ندارد و لكن زمين را مالك نمىشود.
س 12 - چند برادر، مدت پنجاه سال قبل بعنوان مراتع و چراگاه دام، در منطقهاى زندگى مىكردند و مدت بيست سال است كه بعضى از آن برادران اختيارا آن منطقه را رها كرده و داخل دهات سكونت كردند و بعض ديگر از همان برادران در همان منطقه مانده و با زحمت زياد وحتى تحمل خسارت، آن منطقه را رها نكردند و قسمتى را كه زمين موات بود زير كشت قرار دادهاند و برادرانى كه بيست سال قبل رفته بودند فعلا برگشتهاند و ادعاى حق مىكنند آيا حق دارند يا نه؟
ج - در فرض سئوال، به مجرد چراندن دام، در اراضى موات، كسى مالك آن نمىشود ولى اگر كسى اراضى موات را كه بدون مانع بوده و حريم ملك ديگران نبوده زير كشت برده و به قصد تملك احياء نموده، مالك مىشود و آنها كه قبلا در چراگاه شركت داشتهاند حق ادعاى زمين احياء شده را ندارند.
س 13 - اگر يك نفر كشاورز، در اراضى موات، چاه بزند و آب در بياورد و غير از آن