بيش از حق آب بردن از قنات را نداشتهاند والله العالم.
س 9 - در مجاورت قريهاى (البته خارج از حريم) اثر جوئى بوده كه كسى به ياد ندارد كه در چه زمانى و مال چه كسى بوده از اهل قريه شخصى اقدام به احداث جوى و آباد كردن زمين نامبرده مىنمايد اهل قريه كه با ايشان نسبت فاميلى هم دارند مىگويند كه اين زمين و جوى مال همه ما مىباشد و دليل مىآورند كه سى إلى چهل سال قبل اشخاصى از قريه دور دستى كه اقدام به احياى آن جوى و زمين كرده بودهاند پدران ما از اقدام آنان مانع شده و مبلغى را هم در همين رابطه در حكومت وقت خرج كردهاند و دست آنان را كوتاه نموده (ولى پدران اين شخص و خودش هيچ گونه كارى روى جوى و زمين انجام ندادهاند) شخص مزبور مىگويد من آباد مىكنم و بعد از چند سال تقسيم مىكنيم، خلاصه در مدت دو سال جوى را احداث و زمين را آباد مىكند، چهارده سال نامبرده از آن استفاده مىكند اهل قريه خواهان تقسيم زمين هستند نامبرده مىگويد من احياء كردهام و مال من است، نظر مبارك را بيان فرمائيد.
ج - از قضيه شخصيه اطلاع ندارم ولى بطور كلى با فرض آن كه زمين حريم قريه نباشد اگر شرعا ثابت شود كه منع كنندگان زمين را احياء كرده و مالك آن بودهاند و اعراض هم نكردهاند بايد زمين طبق قرارداد تقسيم شود و در غير اين صورت زمين متعلق به كسى است كه آن را آباد كرده و كسى حق تعرض به او ندارد و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.
س 10 - جنگل هائى در گيلان و مازندران موجود و سابقا رؤساى قبائل و خوانين از آنها بعنوان باج چيزى مىگرفتند و رعيتها آن جنگل ها را احياء نمودند و باغات مركبات و زمين برنجكارى و خانه و منزل تهيه كردند، آيا فعلا هم بايد بعنوان باج به كسى چيزى بدهند يا آن كه به مقتضاى فرمايش معصوم عليه السلام من احيى ارضا ميتة فهى له؟
ج - در فرض سئوال اگر احياء كنندگان به قصد تملك آنها احياء نموده باشند ملك آنها است و اگر به قصد تملك خودشان احياء نموده باشند ملك خودشان است و اگر به قصد تملك هر دو احياء نموده باشند هر دو مالك مىباشند.
س 11 - كوهى است كه نزد آن يك قريه هست آيا دامنه آن كوه حريم آن قريه