فرضا اهل سنت بگويند آيه، اختصاص به غنائم جنگى دارد، ليكن روايات از طريق اهل بيت متواتر است بر اين كه ارباح مكاسب و تجارات و كنوز و معادن و غوص نيز خمس دارد و آيه، بطور مسلم، دلالت بر نفى خمس، در اشياء مذكوره ندارد و اما مطلب دوم: در تقسيم غنائم جنگى، بين اهل سنت اختلاف است و اقوال آنها در اين موضوع، يا بدون مستند صحيح، و يا مخالف با قرآن مجيد است و قول شيعه، موافق با قرآن است زيرا سهم خدا و رسول و ذى القربى را كه امام عليه السلام است مىدهند و نسبت به سهم يتامى و مساكين و ابن السبيل نيز علاوه بر اين كه بر حسب روايات اهل بيت عليهم السلام در تفسير آيه، مراد از ايتام و مساكين و ابناء السبيل، بنى هاشم هستند، موافق با احتياط است زيرا يتامى و مساكين و ابن السبيل، شامل بنى هاشم نيز هست و شيعه نسبت به سهم اين سه طايفه اخيره به اين قسم، عمل مىكنند و به اين سه طائفه از سادات، به مقدار حاجت مىدهند و مابقى، امرش با امام و ولى وقت است و اما مطلب سوم: اين ايراد شما مبنى بر اين كه اين سه طائفه، را از سادات بدانيم يا ندانيم نيست زيرا در آيه خمس، صريحا ذوى القربى فرموده و در آيه ديگر هم فرموده (قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى) به هر حال منافات ندارد كه پيغمبر، اجرى از مردم غير از مودت ذوى القربى نخواسته باشد وخداوند، براى ذوى القرباى او اين حكم را فرموده باشد نه از باب اجر رسالت بلكه به جهت حفظ شرافت انتساب به مقام نبوت و عوض اين كه بر آنها زكوات را تحريم كرده است در اينجا دستور مقرر است كه در حقيقت، ايتام و مساكين و ابن سبيل سادات، در تقسيم، مقدم باشند و با دقت در مفاد اين دو آيه، معلوم مىشود كه با هم منافاتى ندارند و حكم، اجر رسالت نيست و اما مطلب چهارم: شناختن سادات، يا به اين است كه شجره نامههاى معتبرهاى در دست داشته باشند يا اين كه در بين اهل محل و شهر خود به سيادت، معروف باشند.
س 368 - چرا عدهاى از مردم را سيد مىگويند و سيد به چه معنى است و به كسى كه از طرف مادر به حضرت پيغمبر صلى الله عليه وآله و سلم مى رسد هم سيد مىگويند يا بايد از طرف پدر به آن حضرت برسد و همچنين اولاد حضرت عباس و