س 67 - شخصى در قريهاى در حدود يكصد كيلو مترى اصفهان متولد شده و در چهار فرسخى آن قريه، محل ييلاقى داشته كه تابستانها 3 تا 4 ماه در آن محل ييلاقى زندگى مىكرده است و اكنون متجاوز از بيست سال است كه ساكن تهران شده ولى در آن قريه خانه دارد و سالى چند مرتبه به آن قريه مىرود و بعضى اوقات دو يا سه روز و گاهى بيشتر متوقف مىكند و مىگويد اعراض نكردهام، و چند فرزند دارد كه همه آنها در تهران متولد شدهاند، آيا نماز اين شخص در آن قريه و آن محل ييلاقى كه مىرود قصر است يا تمام؟ و همچنين نماز فرزندان او؟.
ج - در فرض سؤال نماز آن شخص در قريه مذكور كه هنوز از آن اعراض نكرده تمام است، و نسبت به ييلاقى چنانچه سكونت او سه و يا چهار ماه در آنجا نيز بعنوان وطن بوده و هنوز اعراض ننموده نماز در آن محل نيز تمام است و اما فرزندان آن شخص كه خود مستقلند و در آنجا ساكن نيستند يا بچههائى كه فعلا تابعند ولى در منزل تهران هستند و در آن قريه با پدر و مادر زندگى نكردهاند بايد نماز خود را در آن قريه قصر بخوانند.
وطن ثانوى س 68 - آيا حكم وطن بر كسانى كه در يك مكان معين مدت طولانى بمانند ولى قصد اقامت دائم در آنجا نداشته باشند و راجع به آينده خود تصميم روشن ندارند بار مىشود يا خير؟ و تكليف آنان راجع به نماز و روزه چيست؟.
ج - در صورتى كه قصد ماندن و سكونت بطور موقت نداشته باشند و سالها در شهر يا روستائى زندگى كنند، هر چند قصد اقامت دائم نداشته باشند حكم وطن بر آنها جارى مىشود و بايد در آنجا نماز را تمام بخوانند و روزه را بگيرند.
س 69 - ما حكم صلوة وصيام المؤمنين المهاجرين من أوطانهم من جهة الحرب، في البلاد التي سكنوا فيها وبعضهم أشترى دارا و قصد التوطن فيها ما دامت الحرب قائمة وبعضهم سكن من قبل الدولة فهل يحسب وطنا لهم وإن صلاتهم تمام وعليهم الصيام أم لا؟.
ج - في فرض المسئلة إن كان قصد هؤلاء، التوطن إلى حين انقضاء الحرب أو زمان معين فليس هذا البلد وطنا لهم فلا يصح منهم التمام إلا مع قصد إقامة عشرة