مخمس: مالى كه خمس آن خارج شده است.
مد: معادل 10 سير است.
مذى: رطوبتى كه پس از ملاعبه از انسان خارج مىشود.
مراهق: بچهاى كه نزديك بلوغ شرعى باشد.
مرتد فطرى: كسى كه از پدر يا مادر و يا پدر و مادر مسلمانى متولد شده و خودش نيز مسلمان بوده و سپس كافر شده.
مرتد ملى: كسى كه از پدر و مادر غير مسلمان متولد شده ولى خودش بس از اظهار كفر مسلمان شده و مجددا كافر شده است.
مسائل مستحدثه: مسائلى كه در اين زمانها پيدا شده، مانند چك، سفته و...
مسائل ضروريه: يعنى عموم مسلمين آن مسائل را مىداند مانند اينكه نماز صبح دو ركعت است.
مستلزم تكرار است: يعنى يك عمل را به دو صورت بجا آورند مانند نماز شكسته و تمام.
مسامحه: كوتاهى و سهل انگارى در كارى نمودن.
مضطربه: زنى كه عادت ماهيانهاش نامنظم است.
مفطر: چيزى كه روزه را باطل مىكند.
مقتضى جزم است: سبب يقين و اطمينان به انجام وظيفه است.
ملكه: قوه اى است در شخص كه او را به واجبات شرعى سوق مىدهد و از حرام باز دارد.
ممسوخ: موجوداتى كه مسخ شده و به شكل ديگرى در آمده اند.
منصوص: حكمى كه درباره آن از معصوم روايتى وارد شده است.
موالات: پشت سر هم، پى در پى انجام دادن.
موثق: مورد اطمينان.
موجر: اجاره دهنده.
موضع معتاد: محل معمول و متعارف خروج غايط.