گرفته باشد.
عصير: آب ميوه، عصير عنبى: آب انگور.
عقود: امورى كه در آن به دو طرف ايجاب و قبول نياز است مانند نكاح و معاملات.
عمل به احتياط: از مجتهد معينى تقليد نكردن بلكه شخص محتاط فتاوى مجتهدين را بررسى كرده و به احوط از آنها عمل كند.
عهد: پيمان، تعهد انسان در برابر خداوند با گفتن صيغه مخصوص براى انجام كار پسنديده و يا ترك عمل ناپسند.
غرض عقلائى: هدفى كه از نظر عقلاء قابل قبول و پسنديده باشد.
غساله: آبى كه معمولا پس از شستشوى چيزى خود به خود و يا با فشار دادن از آن خارج مىشود.
غليان: جوشيدن آب انگور و يا كشمش و امثال آن.
فاقد الطهورين: كسى كه نه آب براى وضو دارد و نه چيزى كه بتواند بر آن تيمم كند.
فجر اول و دوم: نزديك اذان صبح از طرف مشرق سفيدى رو به بالا حركت مىكند كه آن را فجر اول مى گويند، موقعى كه آن سفيدى گسترده شود زمان فجر دوم و وقت اذان صبح است.
فجر صادق: همان فجر دوم است.
فجر كاذب: همان فجر اول است.
فحوى: اولويت.
فرسخ: هر فرسخ حدود 5 / 5 كيلومتر است كه چهار فرسخ كه حد ترخص مى باشد تقريبا برابر 22 كيلومتر مى باشد.
فرض: امر الزامى و واجب.
في الجمله تأمل است: كمى در حكم مسأله تأمل است.
قاعده فراغ: يعنى بعد از تمام كردن عبادتى حكم به صحت آن مىشود.
قصد قربت: تصميم به انجام عبادتى براى نزديك شدن به مقام رضا و