موافق احتياط (1) يا ضرورى يا اجماعى شيعه باشد اشكالى ندارد (2) اگر چه قدرت بر تشخيص اعلم هم داشته باشد.
(مسأله 40): هرگاه مقلد به تفاصيل مسائل مجتهد خود احاطه نداشته باشد اما قطع دارد به اينكه عملى كه انجام مىدهد اجزا و شرايط آن محقق و موجود است و منافيات آن مفقود است، اقوى صحت آن عمل است، اگر چه احوط (3) اعاده آن است.
(مسأله 41): هرگاه شخصى بى تقليد و به قصد قربت عمل كرد و تقليد را نمى دانست و عملش مطابق واقع بود، عملش صحيح است.
(مسأله 42): اعتبار اعلميت در وقتى است كه مجتهد استنباط مىكند نه در وقتى است كه فتوا مىدهد (4).
(مسأله 43): هرگاه شخص قول مجتهد را به ديگران گفت و بعد خلافش از ناحيه خود مجتهد ظاهر شد، لازم نيست كه آن را اعلام كند (5) و اما اگر اشتباه فهميد و گفت، و بعد امكان رساندن به آنها وجود داشته باشد بايد به آنها برساند و اگر امكان رسانيدن نباشد اشكالى ندارد.
(مسأله 44): هرگاه شخص غافل از وجوب تقليد اعلم، به اذن غير اعلم بر تقليد ميت باقى ماند و عمل كرد، اگر عبادتش مطابق قول اعلم شده باشد صحيح است.