مسأله 2253 - در وكالت لازم نيست صيغه بخواند، و اگر انسان به ديگرى بفهماند كه او را وكيل كرده و او هم بفهماند قبول نموده، مثلا مال خود را به كسى بدهد كه براى او بفروشد و او مال را بگيرد وكالت صحيح است.
مسأله 2254 - مولك يعنى كسى كه ديگرى را وكيل مى كند، و نيز كسى كه وكيل مى شود، بايد بالغ و عاقل باشند و از روى قصد و اختيار اقدام كنند، بلى وكالت صبى در خصوص اجراء صيغه اشكال ندارد.
مسأله 2255 - كارى را كه انسان نمى تواند انجام دهد، يا شرعا نبايد انجام دهد نمى تواند بارى انجام آن از طرف ديگرى وكيل شود، كسى كه در احرام حج است چون نبايد صيغه زناشويى را بخواند، نمى تواند بارى خواندن صيغه از طرف ديگرى وكيل شود.
مسأله 2256 - اگر انسان كسى را براى انجام تمام كارهاى خودش وكيل كند صحيح است، ولى اگر براى يكى از كارهاى خود وكيل نمايد و آن كار را معين نكند وكالت صحيح نيست.
مسأله 2257 - اگر وكيل را عزل كند يعنى از كار بر كنار نمايد، بعد از آنكه خبر او رسيد نمى تواند آن كار را انجام دهد، ولى اگر پيش از رسيدن خبر، آن كار را انجام داده باشد صحيح است.
مسأله 2258 - وكيل نمى تواند از وكالت كناره كند بنا بر احتياط.
مسأله 2259 - وكيل نمى تواند براى انجام كارى كه به او واگذار شده ديگرى را وكيل نمايد. ولى اگر موكل به او اجازه داده باشد كه وكيل بگيرد، به هر طورى كه به او دستور داده، مى تواند رفتار نمايد، پس اگر گفته باشد براى من وكيل بگير بايد از طرف او وكيل بگيرد و نمى تواند كسى را از طرف خودش وكيل كند.
مسأله 2260 - اگر انسان با اجازه موكل خودش كسى را از طرف او وكيل كند، نمى تواند آن وكيل را عزل نمايد. و اگر وكيل اول بميرد، يا موكل، او را عزل كند وكالت دومى باطل نمى شود.