مسأله 1840 - اگر كسى بگويد سيدم نمى شود به او خمس داد، مگر آنكه يك نفر عادل، بلكه موثق سيد بودن او را تصديق كند، يا در بين مردم بطورى معروف باشد كه انسان يقين كند يا اطمينان پيدا كند كه سيد است.
مسأله 1841 - به كسى كه در شهر خودش مشهور باشد سيد است، اگر چه انسان به سيد بودن او يقين نداشته باشد مى شود خمس داد.
مسأله 1842 - كسى كه زنش سيده است بنابر احتياط واجب نبايد به او خمس بدهند كه به مصرف مخارج خودش برساند. ولى اگر مخارج ديگران بر آن زن واجب باشد و نتواند مخارج آنان را بدهد، جايز است انسان خمس به آن زن بدهد كه به مصرف آنان برساند.
مسأله 1843 - اگر مخارج سيدى كه عيال انسان نيست بر انسان واجب باشد، بنا بر احتياط واجب، نمى تواند از خمس خوراك و پوشاك او را بدهد، و همچنين اگر مقدارى خمس ملك او كند كه به مصرف مخارج خودش برساند ولى اگر مقدارى خمس ملك او كند كه صرف در چيزهايى كه نفقات واجبه نيست بنمايد مانعى ندارد.
مسأله 1844 - به سيد فقيرى كه مخارجش بر ديگرى واجب است و او نمى تواند مخارج آن سيد را بدهد، يا دارد و نمى دهد مى شود خمس داد.
مسأله 1845 - احتياط واجب آن است كه بيشتر از مخارج يك سال به يك سيد فقير خمس ندهند.
مسأله 1846 - اگر در شهر انسان سيد مستحقى نباشد و احتمال هم ندهد كه پيدا شود، يا نگهدارى خمس تا پيدا شدن مستحق ممكن نباشد، بايد خمس را به شهر ديگر ببرد به مستحق برساند و مىتواند مخارج بردن آن را از خمس بر دارد.
و اگر خمس از بين برود، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى كرده، بايد عوض آن را بدهد و اگر كوتاهى نكرده، چيزى بر او واجب نيست.
مسأله 1847 - هر گاه در شهر خودش مستحقى نباشد ولى احتمال دهد كه پيدا