باقى است به تأخير بياندازد و يا قصد منافى با آن عمل را داشته باشد مثل قصد ريا، و ليكن قبل از تلف شدن عين مال اقدام به پرداخت زكات خود بنمايد كفايت مىكند و بلكه با علم گيرنده به بودن وجه از مال زكات بعد از تلف شدن عين نيز كفايت مىكند البته از باب احتساب دين.
(مسأله 1567): اگر شخصى به كسى دستور دهد كه در حضور خود او فلان مقدار گندم را مثلا به فلان شخص بده و در نظر او از بابت زكات باشد كفايت مىكند و در صورتى كه واسطه عامل باشد و نه از باب توكيل - چنانچه قبلا ذكر شد - از آنچه كه خود مطلع بر عمل باشد، در مطلق صدور فعل كفايت مىكند هر چند به واسطه طفل مميز و يا شخصى كه فاقد شعور است و يا مجنون و يا حيوان باشد، البته مادامى كه غفلت و نسيان و رجوع از داعى براى مالك روى ندهد.
(مسأله 1568): اقسام مختلفى كه در مسائل قبل گذشت در حكم مباشرت مالك در اخراج زكات است و بنابر اين فرض نيت مالك كفايت مىكند و نياز به نيت واسطه نيست چه مالك در حين دادن حاضر باشد و چه نباشد و يا مستحضر نيز نباشد.
(مسأله 1569): احوط آن است كه مالك در حين دادن زكات به وكيل، خود نيت انجام اين عمل را بنمايد و وكيل نيز در هنگام دادن زكات به مستحق نيت كند به اين صورت كه قصد كند: اين زكات را به نيابت از موكل خود مى دهم قربة الى الله.
(مسأله 1570): قصد تعيين آنچه كه زكات به آن تعلق گرفته در حين دادن زكات نيست و همچنين تعيين نوع آن نيز واجب نمى باشد و تعيين قصد وجوب در آنچه كه دادن زكات آن واجب است و قصد استحباب در آنچه كه