بيابان و دادن آن به حبابه والبيه و او را نشانه امامت امامان بعد از خود قرار دادن، تأييدى بر صحت استناد به روايت زنان مى باشد، در بحث شهادت و در پاره اى از شهادات مانند رؤيت هلال شهادت زن معتبر نيست در صورتى كه در پاره اى ديگر نظير امور خاصه زنان تنها شهادت زن شرط است و در پاره اى ديگر نيز، شهادت زن و شهادت مرد معتبر است كه تفصيل اين بحث در محل خود بيان گرديده است. و اما در شرطيت ذكوريت در فتوى و مرجعيت بايد گفت كه با توجه به ادله و موازين موجود، خاصه در مسائل مربوط به زنان، ذكوريت مقلد شرط نيست و بلكه اولى آن است كه در اين مسائل به زنان رجوع شود (البته در صورت تحقق سائر شرايط).
اگر چه مشهور قريب به اتفاق بين فقهاء شرطيت ذكوريت در مرجعيت است در صورتى كه مراجعه زنان به زنان در اين گونه مسائل همانند شهادت زنان نسبت به امور زنانه است كه غالبا شهادت زنان معتبر است و همچنين مانند جواز امامت بر زنان در نماز جماعت و رجحان مراجعه به طبيب زن در امور مربوط به زنان مى باشد و اين امر تضادى با رعايت كامل حجاب ندارد، زيرا همانگونه كه در روايات آمده حضرت زينب در زمان خلافت ظاهرى حضرت امير المؤمنين (ع) در كوفه مجلس درس مسائل دينى داشتند و نظير همين روايت براى مجالس درس حضرت زهرا سلام الله عليها در زمان حضرت رسول (ص) نقل شده و كيفيت ايراد خطبه معروف حضرت زهرا در مسجد پيامبر (ص) پس از رحلت آن بزرگوار و همچنين شكايت اصلى خاندان پيامبر در مجلس يزيد مبنى بر امكان پوشاندن صورت زنان از نامحرمان نشان دهنده اهميت رعايت حجاب در حين انجام وظيفه است تا جائى كه خداوند در قرآن به زنان پيامبر با آنكه مادران امت محسوب مى شوند مى فرمايد: " ولا تخضعن له بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض " و " وإذا سألتموهن متاعا فاسئلوهن من وراء حجاب " كه