محتاج به دليل و برهان نمىباشد همان " علم عادى " است.
ملاحظه مىشود كه محقق نامبرده حجيت و اعتبار علم عادى را بديهى دانسته و لذا آن را محتاج به دليل و برهان نمىداند.
4 - آيا علم موضوعى حجت و موجب ترتيب اثر است يا خير؟
جواب: بايد گفت كه علم موضوعى هم مثل علم طريقى، حجت است و همان طور كه علم طريقى محرك و باعث انسان به عمل است همچنين علم موضوعى حجت است و بايد به مقتضاى آن عمل نمود و همان دليلى كه حجيت علم طريقى را اثبات مىكند همان دليل حجيت علم موضوعى را نيز اثبات مىنمايد. با اين فرق كه حجيت علم طريقى قابل تقييد نيست و نمىتوان گفت كه در فلان مورد، علم طريقى حجت است و در جاى ديگر حجت نيست لذا در مورد علم طريقى مىگوييم كه از هر راه و كيفيتى به دست بيايد حجت است و اين امر قابل تقييد نيست ولى علم موضوعى قابل تقييد است چون علم موضوعى همان طور كه گفتيم عبارت است از علمى كه در متن دليل و قانون قيد شده باشد بنابر اين، مقام قانونگذار مىتواند علمى را كه از منشائى خاص به دست آمده باشد حجت بداند لا غير. مثلا در باب شهادت كه علم در آن موضوعيت دارد برخى معتقدند شهادتى قابل ترتيب اثر است كه علم شاهد منشائى حسى داشته باشد و اين همان تقييد نمودن علم موضوعى به طريق حسى است. بعضى ديگر اعتقاد بر آن دارند كه قاضى نمىتواند به استناد علم خود حكم نمايد بلكه بايد طبق ادله قانونى قضاوت كند كه در اين جا علم قاضى نيز مقيد به طرق خاص قانونى شده است.
5 - آيا قاضى مىتواند به علم خود قضاوت نمايد يا خير؟
جواب: چنانچه ياد آور شديم طبق نظر برخى از فقها قاضى موظف است بر