روشن مىكند. بنابر اين، مفهوم آن اعم از مفهومى است كه فقها از اين كلمه دارند چرا كه فقها بينه را به شهادت دو نفر عادل يا شهادت يك نفر به انضمام يمين اختصاص داده اند ".
تفصيل و حق مطلب آن است كه: قاضى براى به دست آوردن مجهول قضايى گاهى به علم خود استناد كرده و گاه نمىكند، اگر به علم خود استناد كند پس براى هر دليل و مدركى كه موجب علم شود مىتواند اعتبار قائل شود، و اما اگر علم خود را مدرك قضاوت قرار ندهد حال يا براى آن كه به علم نرسيده يا به هر سبب ديگرى پس در اين مورد ادله اثبات قانونى او را موظف مىكند كه بر طبق آن به مجهول قضايى رسيده و به استناد آن ادله قضاوت نمايد. اما مشروط به آن كه قاضى علم به خلاف نداشته باشد. مثلا شهادت دو نفر عادل هر چند كه موجب تحصيل علم براى قاضى نباشد ولى چون قانون و شرع اين امر را دليل اثبات دانسته قاضى موظف است بر اساس آن قضاوت نموده و نمىتواند به بهانه عدم تحصيل علم از قضاوت شانه خالى كند بنابر اين، در تعريف بينه و دليل مىتوان چنين گفت: بينه و دليل عبارت است از راهنماى انديشه قاضى براى كشف امر مورد نزاع يا به گونه اى كه براى قاضى علم آور باشد و يا آن كه قانون آن را دليل دانسته باشد.