1 - * (ما لهم به من علم إلا اتباع الظن) * (1).
2 - * (ما لهم بذلك من علم إن هم إلا يخرصون) * (2).
3 - * (و ما لهم بذلك من علم إن هم إلا يظنون) * (3).
4 - * (و ما لهم به من علم إن يتبعون إلا الظن) * (4).
مفهوم اين آيات آن است كه ظن و گمان وخرص، حجيت نداشته وعلم، حجيت دارد و اينها (كفار) بايد دنبال علم باشند. و مفهوم علم اختصاص به علم منطقى صد در صد ندارد بلكه علم عادى و عرفى را نيز شامل مىشود. اما اين سه دليل اگر در حد قطع، قانع كننده باشند مىتوانند حجيت و اعتبار اطمينان را اثبات كنند و اما اگر در حد افاده علم عادى و اطمينان باشند نمىتوانند اعتبار علم عادى را ثابت نمايند، زيرا نمىتوان حجيت اطمينان را با اطمينان ثابت نمود و مثل آن است كه حجيت علم را به واسطه خود علم ثابت نماييم.
دليل چهارم: حجيت و اعتبار علم عادى و اطمينان، همچون اعتبار علم قطعى بديهى است مانند اذعان به واقعيت خارجى و وجود محسوسات در جهان عينى.
و در مقام توضيح بايد گفت: قسمت اعظم علوم و دانستنيهاى بشر به نحو اطمينان است. مثلا علم تاريخ، علم تفسير، علم اخلاق، علم فقه، علم اصول و علوم تجربى و... كلا بر مبناى اعتبار علم عادى و اطمينان استوار است و اگر بنا باشد كه اطمينان