صحيح است چرا كه ماده 183 ق - م مىگويد: " عقد محقق مىشود به قصد انشاء به شرط مقرون بودن به چيزى كه دلالت بر قصد كند ".
و ماده 193 ق - م مىگويد: انشاء معامله ممكن است به وسيله عملى كه مبين قصد و رضا باشد مثل قبض و اقباض حاصل گردد، مگر در مواردى كه قانون استثنا كرده باشد پس مىتوان از مجموع مواد فوق الذكر چنين استنباط نمود كه انشاء معامله به هر وسيله اى كه ابراز شود صحيح بوده و موجب ترتيب اثر مىباشد و عقد، اعم از اين كه به وسيله لفظ صورت بگيرد يا به وسيله كتابت، تحقق مىيابد، چون عقد به معناى تعهد، و تطابق دو اراده مىباشد و لفظ و كتابت مبرز آن مىباشد. پس اشكالى در تحقق عقد و ابرام آن به وسيله كتابت به نظر نمىرسد.
اما نقاط ضعف ياد شده به استثناى مورد اول، اختصاص به كتابت ندارد بلكه در الفاظ هم جريان دارد، زيرا احتمال عبث و تمرين و عدم انشا در تلفظ هم مىآيد و ممكن است متكلم در موقع اجراى عقد، قصد استهزا و يا قصد اخبار داشته باشد و در مقام انشاء نباشد. پس اين دو نقطه ضعف در تلفظ هم هست و به همان بيان كه اين دو نقطه ضعف در تلفظ قابل دفع است در كتابت هم قابل جواب است. بدين ترتيب كه با ملاحظه متن كلام و كتابت و به ضميمه اصل عقلائى " اصالة الجد " نقطه ضعف دوم را دفع مىكنيم و همچنين در متن نوشته بايد دقت كرد و چنانچه احتمال انشاء و عدم اخبار و احتمال اين كه انشاى عقد با همين كتابت ابرام شده، احتمالى عقلائى باشد و در حدى كه ظهور كتابت در اخبار را از بين ببرد پس آن احتمال ظهور را از بين مىبرد و نوشته، از اعتبار ساقط مىشود. اما اگر آن احتمال ضعيف بوده و قابل اعتنا نزد عقلا نباشد پس ظهور نوشتار در اخبار حجت است، و در نتيجه دلالتش بر مندرجات صحيح و فاقد هر گونه نقطه ضعف مىباشد.