مؤثر مىباشد ولى نه به آن معنا كه ساختمان مالك بشود چون ساختمان اهليت تملك ندارد بلكه جهت و شخصيت مالك مىشود، چون وقف، گاه مىشود كه داراى موقوف عليه است كه منافع آن به موقوف عليه اختصاص پيدا مىكند و گاه مىشود كه داراى موقوف عليه نيست. قسم دوم مثل وقف مسجد كه واقف در آن منفعت خاصى را ملاحظه نمىكند بلكه مىخواهد عنوان مسجد محفوظ باشد و اما قسم اول كه وقف داراى موقوف عليه مىباشد و منافع، اختصاص به آن پيدا مىكند و اين مستلزم آن است كه موقوف عليه مالك عين موقوفه بشود. و اين ملكيت به يكى از سه شكل زير تصور مىشود:
1 - موقوف عليه اشخاص حقيقى باشند.
2 - موقوف عليه عنوان كلى باشد.
3 - موقوف عليه حيثيت وجهت باشد.
اما شكل اول كه موقوف عليه " شخص " باشد مثل آن كه واقف مزرعه مشخصى را براى عالم معينى وقف كند. در اين صورت شخص عالم مالك عين و منافع مىشود و ورثه وى آن را به ارث مىبرند و مىتواند آن را بفروشد و زكات آن بر او واجب مىشود.
و اما شكل دوم كه موقوف عليه عنوان كلى و عام است. مثل آن كه واقف مزرعه خود را وقف بر عنوان كلى علما و يا فقرا بنمايد. در اين صورت نيز عنوان عام مالك عين و منافع آن مىشود. و متولى آن جهت مىتواند منفعت عين موقوفه را بفروشد، اما افراد مالك آن عين نمىشوند مگر بعد از قبض و نيز به ارث منتقل نمىشود و به آن زكات تعلق نمىگيرد مگر بعد از قبض.
و اما شكل سوم كه حيثيت، موقوف عليه و مالك باشد مثل وقف منزل براى