باشد (1).
صاحب مجمع البيان نيز در تفسير آيه: * (فإن آنستم منهم رشدا) * (2) مىگويد:
اقوى آن است كه رشد به معناى عقل و اصلاح در مال مىباشد. چون موضوع دليل نفوذ اقرار " إقرار العقلاء على أنفسهم جائز " شخص عاقل مىباشد و سفيه، غير عاقل است پس دليل نفوذ اقرار، بر وى منطبق نيست و اگر در انطباق عاقل بر شخص سفيه شك كنيم باز هم نمىتوان به دليل نفوذ اقرار تمسك نمود چون تمسك به عام در شبهه مصداقيه جايز نيست.
مفهوم " رشد " عبارت است از كيفيت نفسانى يا ملكه اى در انسان كه او را از افساد در صرف مال باز مىدارد و مانع مىشود از صرف مال در امورى كه لايق به شئون عقلا نيست و اتصاف شخص به آن ملكه به نحوى بايد باشد كه به زحمت از وى سلب شود. پس اگر شخصى تصادفا در يك معامله مغبون شد و يا در مورد خاصى اكثر اموال خود را صرف در امور خيريه نمود، چنين شخصى را " سفيه " نگويند چرا كه ملاك در سفاهت، همان ملكه نفسانى است كه موجب مىشود شخص سود و زيان خود را تشخيص ندهد و تصرفاتش در اموال و حقوق مالى خود، عقلايى نباشد. (ماده 1208 قانون مدنى).
بنابر اين اقرار شخص غير رشيد نافذ نيست و اما اقرار يا معاملات او در مرحله اختبار و آزمايش بعد از بلوغ (مرحله شك در رشد مقر يا معامل) پس اگر رشد يا عدم آن در آن معامله يا اقرار معلوم شود حكم آن معامله يا اقرار واضح است. و اما